چکیده:
این پژوهش از کاربست «عقلانیت میانفرهنگی» بهمثابه منطق و چارچوب نظری گفتمان «صلح بینالافغانی» سخن گفته است. عقلانیت میانفرهنگی، عقلانیت ناظر بر گفتگویی میان فرهنگها و ملتهاست؛ یعنی عقلانیتی که در مسائل بنیادین و مشترک بینالمللی بر تعامل و گفتگوی سازنده میان فرهنگها تاکید دارد. هدف این مقاله که با روش تحلیلی_توصیفی سامان یافته، به کاربستن عقلانیت میانفرهنگی، یعنی عقلانیت گفتگو و درک حساسیت چندفرهنگی در گفتگوی صلح گروههای قومی-سیاسی افغانستان است. عقلانیت، مفهوم چندسطحی و دارای لایههای مختلف است؛ ازاینرو از منظرها، رهیافتها و پارادایمهای مختلف، قابل بررسی است. چنانکه یک پدیدهی انسانی تکاملپذیر است که متاثر از پیشفرضها و نگرشهای فرهنگی، دینی، مذهبی، سیاسی و قومی است و با تعلیم و تعلّم به تکامل میرسد. از منظر فلسفه علوم اجتماعی و فلسفه میانفرهنگی، عقلانیت محصول گفتگو، تعامل ارتباطی/ اجتماعی، کار و استعداد زبانی است. ازاینرو گفتگوهای علمی، سیاسی و تعامل اجتماعی تولید معرفت و عقلانیت میکند؛ چنانکه نطق/ زبان، بهتکوین و توسعه عقلانیت و معرفت یاری میرساند. افغانستان بهعنوان یک کشور چندفرهنگی درگیر منازعات مزمن قومی-سیاسی، میتواند اختلافات خود را بر مبنای عقلانیت میانفرهنگی حل و فصل نماید. این نوع عقلانیت، دلالتها و اقتضائاتی دارد که التزام به آن امر بایسته است.
The application of "intercultural rationality" as the logic and
theoretical framework of the discourse of "inter-Afghan peace" has
been studied in this article. Intercultural rationality is the rationality
that oversees the dialogue between cultures and nations; That is, the
rationality that emphasizes the interaction and constructive dialogue
between cultures in fundamental and common international issues.
The purpose of this article, organized by analytical-descriptive
method, is to apply intercultural rationality (the rationality of
dialogue and understanding of multicultural sensitivity) in the peace
dialogue of the ethnic-political groups of Afghanistan. Rationality is
a multi-level concept with different layers; therefore, it can be
examined from different perspectives, approaches and paradigms.
As it is an evolving human phenomenon that is influenced by
cultural, religious, religious, political and ethnic assumptions and
attitudes and evolves with education. From the perspective of the
philosophy of social sciences and intercultural philosophy,
rationality is the product of dialogue, communicative/social
interaction, work, and linguistic talent. Therefore, scientific,
political and social interactions produce knowledge and rationality;
as speech/language helps in the formation and development of
rationality and knowledge. Afghanistan, as a multicultural country
involved in chronic political conflicts, can resolve its differences
based on intercultural rationality. This type of rationality has
implications and requirements that must be adhered to.
خلاصه ماشینی:
هدف این مقاله که با روش تحلیلی_توصیفی سامان یافته، به کاربستن عقلانیت میانفرهنگی، یعنی عقلانیتِ گفتگو و درکِ حساسیت چندفرهنگی در گفتگوی صلح گروههای قومی-سیاسی افغانستان است.
اگر از این منظر به مسائل کلان و مشترک ملی و بینالمللی نگاه افکنیم و رفتار دیگران را از منظر و پرسپکتیو خود آنها ببینیم، برای کنشها و رفتارهای آنان نیز عقلانیت قائل میشویم.
با توجه به آنچه گفته شد، میتوان پرسش اصلی این نوشتار را اینگونه مطرح کرد که: گفتگوهای صلح بینالافغانی بر مبنا و یا از منظر عقلانیت میانفرهنگی چگونه قابل تحلیل و تفسیر است؟ بهعبارتی دیگر، کاربست پارادایم عقلانیت میانفرهنگی در فرایند گفتگوهای صلح بینالافغانی چگونه قابل تحلیل است؟ نوشتار حاضر به هدف پاسخ به این پرسش و واکاوی مفهوم عقلانیت و کاربست عقلانیت میانفرهنگی در گفتگوهایی صلح بین گروههای قومی-سیاسی افغانستان تدوین شده است.
به نظر میرسد این نوع تلقی، برای شروع گفتگو در باب حقوق بشر و گفتمان صلح ملی یا بینالمللی آغازگاه خوبی است، اما بسنده کردن به این سطح از عقلانیت، منطقی و معقول نیست؛ زیرا عقلانیت در این سطح و مرتبه محدود نمیشود.
تمرکز گفتگوها بر صلحِ عادلانه از اقتضائات روشن رویکرد و منظر عقلانیت میانفرهنگی، تمرکز بر صلح عادلانه است، زیرا تنها صلح عادلانه است که فرهنگها و گروههای قومی-سیاسیِ دارای فرهنگهای مختلف را وادار به صلح میکند.
عقلانیت میانفرهنگی ناظر به این مسأله است که نباید فرهنگها، اندیشهها، باورها و اعتقادات گروههای قومی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی مردم را از منظر خود و عقلانیت مبتنی بر باور فکری خویش، مورد قضاوت و داوری قرار دهیم.