چکیده:
مارتین هایدگر متفکر آلمانی یکی از تاثیرگذارترین نظریهپردازان تاریخ فلسفه بوده که آرای او علیالخصوص نقد او به تاریخ فلسفه و متافیزیک مورد توجه شمار زیادی از اندیشمندان بعد از خود بوده است. هنر و تکنولوژی به مانند انبوه مقولاتی که هایدگر به آنها پرداخته است، مفاهیمی هستندکه مورد توجه هایدگر واقع شده و همچنین در مکتوبهایی جداگانه به آنها پرداخته است. از طرفی، آن چه امروز به عنوان هنر و رشتههای هنری شناخته میشود در جامعه یونان باستان جزئی از یک مفهومی کلیتر با عنوان «تخنه» "Techne" تلقی میشد. از سویی دیگر تکنولوژی نیز هم به لحاظ ریشه لغوی و هم به لحاظ جایگاه مفهومی آن ریشه در تخنه یونانیان دارد. بنابراین هایدگر در تحلیل هر دو مفهوم مورد بحث (هنر و تکنولوژی)، از جایگاه مفهوم تخنه در نزد جامعه پیشافلسفی یونان باستان بهره برده و نتایج کلی او در این دو حوزه با استعانت از همین خوانش او بوده است. در این مقاله روش تحلیل هایدگر که پدیدارشناسی هرمنوتیک است و همچنین نقدهای او به تاریخ فلسفه و متافیزیک خصوصا در تحلیل مفهوم تخنه راهگشا بوده و مواضع او در باب هنر و تکنولوژی با تکیه بر مفهوم تخنه در پرتو حقیقت روشن میشود. روش تحقیق در این مقاله بنیادی استکه به صورت تحلیل محتوا انجام گرفته و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای صورت گرفته است. در این مقاله سوالاتی که مورد پژوهش قرار میگیرند از این قرارند: 1. خوانش هایدگر از مفهوم تخنه در جامعه یونان باستان چیست؟ 2. نسبت بین هنر و تکنولوژی با تخنه در دوران پیشافلسفی یونان باستان و نیز دوران معاصر چگونه است؟ هدف انجام این پژوهش تبیین جایگاه نگاه نقادانه به تاریخ فلسفه، خصوصا در حوزه هنر و تکنولوژی معاصر در حوزه جامعهشناسی است.
The German thinker Martin Heidegger was one of the most
influential theorists in the history of philosophy, whose viewsespecially
his critique of the history of philosophy and metaphysicshave
attracted the attention of many later thinkers. Art and
technology, like the many categories that Heidegger has dealt with,
are concepts that he has considered and also dealt with in separate
writings. On the other hand, what is known today as art and the
disciplines of art in ancient Greek society was considered part of a
more general concept called "techne". Technology, on the other
hand, is rooted in the Greek language, both in terms of its lexical
roots and in terms of its conceptual position. Thus, in analyzing both
concepts under discussion (art and technology), Heidegger took
advantage of the position of the concept of stinging in the prephilosophical
society of ancient Greece, and his general results in
these two areas were based on his reading. In this article, Heidegger's
method of analysis, which is hermeneutic phenomenology, as well as
his critiques of the history of philosophy and metaphysics, especially
in the analysis of the concept of techne, are instructive and his
positions on art and technology are clarified by relying on the
concept of techne in the light of truth. The research method in this
article is fundamental which has been done in the form of content
analysis and information has been collected in the form of a library.
In this article, the questions that are researched are as follows: 1.
What is Heidegger's reading of the concept of techne in ancient
Greek society? 2. What is the relationship between art and
technology and technology in the pre-philosophical period of ancient
Greece as well as in modern times? The purpose of this study is to
explain the critical view of the history of philosophy, especially in
the field of contemporary art and technology in the field of sociology.
Conflict of interest:
According to the authors, the article did not have any conflict of
interest.
خلاصه ماشینی:
فهم مارتين هايدگر از کاربرد مفهوم «تخنه » در جامعه يونان باستان و نسبت آن با هنر و تکنولوژي در جامعه مدرن 1 محسن حسينيکومله 2 دکتر محمدجواد صافيان اصفهاني 3 دکتر حسين اردلاني تاريخ دريافت مقاله : ١٤٠٠/١٠/١٥ تاريخ پذيرش نهايي مقاله : ١٤٠١/٥/١٦ چکيده مارتين هايدگر متفکر آلماني يکي از تاثيرگذارترين نظريه پردازان تاريخ فلسفه بوده که آراي او عليالخصوص نقد او به تاريخ فلسفه و متافيزيک مورد توجه شمار زيادي از انديشمندان بعد از خود بوده است .
بنابراين هايدگر در تحليل هر دو مفهوم مورد بحث (هنر و تکنولوژي)، از جايگاه مفهوم تخنه در نزد جامعه پيشافلسفي يونان باستان بهره برده و نتايج کلي او در اين دو حوزه با استعانت از همين خوانش او بوده است .
در اين مقاله روش تحليل هايدگر که پديدارشناسي هرمنوتيک است و هم چنين نقدهاي او به تاريخ فلسفه و متافيزيک خصوصاً در تحليل مفهوم تخنه راهگشا بوده و مواضع او در باب هنر و تکنولوژي با تکيه بر مفهوم تخنه در پرتو حقيقت روشن ميشود.
نسبت بين هنر و تکنولوژي با تخنه در دوران پيشافلسفي يونان باستان و نيز دوران معاصر چگونه است ؟ هدف انجام اين پژوهش تبيين جايگاه نگاه نقادانه به تاريخ فلسفه ، خصوصاً در حوزه هنر و تکنولوژي معاصر در حوزه جامعه شناسي است .
بنابراين در اين جا لازم است مفهوم تخنه و فهم هايدگر از آن همان طور که پيشتر بحث شد، به صورت مجزا در هنر و تکنولوژي او مورد بررسي قرار گيرد.