چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش مداخله ای آموزش مهارت های زندگی بر پذیرش اجتماعی و استرس
خانوادگی در میان زنان مبتلا به افسردگی در شهر تهران انجام شده است. طرح تحقیق حاضر نیمه آزمایشی بوده و
پژوهش به صورت پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان
مبتلا به اختلال افسردگی بود که در سال ١٤٠١ به مراکز مشاوره و روان درمانی سازمان بهزیستی شهر تهران مراجعه
کردهاند. نمونه گیری با شیوه در دسترس انجام شد. بدین منظور مراجعان زن که با شکایت اختلال افسردگی به مراکز
مشاوره و روان درمانی سازمان بهزیستی شهر تهران مراجعه کردهاند، انتخاب شدند و تعدادی از آنها (١٠٠ نفر) که در
مصاحبه ساختاریافته بالینی، تشخیص اختلال افسردگی را دریافت نمودند وارد پژوهش شدند. نمونه آماری به صورت
تصادفی در دو گروه گواه وکنترل گماشته شدند. در ادامه پیش آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. سپس نمونه آماری
منتخب به دو گروه (٥٠ نفری) همسان تقسم شده و روش مداخله آموزش مهارت های زندگی به آنها ارائه شد (١٠ جلسه
٤٥ دقیقه ای) و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند و هیچ مداخله ای بر روی آنها اجرا نشد. در نهایت پس -
آزمون بر روی تمامی افراد نمونه آماری اجرا شد. جهت پیگیری نتایج پژوهش سه ماه بعد از برگزاری پس آزمون
مجددا پس آزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد تا مشخص شود نتایج مداخلات بر متغیرهای وابسته در
این مقاله تا چه حد باقی مانده است. ابزارهای روانشناختی به کار گرفته شده در پژوهش حاضر عبارت بودند از الف:
مقیاس استرس خانوادگی کودرون ب: آزمون پذیرش اجتماعی کراون و مارلو. در این پژوهش ضمن استفاده از
روش های آماری توصیفی به منظور پاسخ به سوالات پژوهش از روش های آماری استنباطی تحلیل کواریانس استفاده
شد. در نهایت چنین نتیجه گیری شد که؛ برگزاری جلسات آموزش مهارت های زندگی در کاهش استرس های
خانوادگی زنان مبتلا به افسردگی موثر بوده است و برگزاری جلسات آموزش مهارت های زندگی در افزایش پذیرش
اجتماعی زنان مبتلا به افسردگی موثر بوده است.
خلاصه ماشینی:
سوال فرعي اول : آيا برگزاري جلسات آموزش مهارت هاي زندگي در کاهش استرس هاي خانوادگي زنان مبـتلا بـه افسردگي موثر بوده است ؟ روش آماري که براي پاسخ به اين سوال در تحقيق حاضر استفاده شده است ، روش تحليل کواريـانس اسـت .
(به تصویر صفحه رجوع شود) با توجه به اينکه ، سطح معناداري در آزمون لوين که در جدول (٢) با مقدار بحرانـي نمـايش داده شـده اسـت ، بيشـتر از ٠/٠٥ است ، ميتوان نتيجه گرفت ، واريانس نمرات ميزان استرس خانوادگي زنان مبتلا به افسردگي در نمونه آماري پـژوهش ، بدسـت آمده در گروه هاي گواه و آزمايش از همگني برخوردار هستند.
(به تصویر صفحه رجوع شود) با توجه به جدول (٣)، مقدار F تعامل بين متغير مستقل که همان روش آموزش مهارت هاي زندگي است و متغير تـاثير پـيش - آزمون (١/٣٣٣) بوده و با توجه به اين که سطح معناداري مرتبط با اين متغير(٠/٢٥٤) و بزرگتر از ٠/٠٥ است لـذا تفـاوت بـين شيب رگرسيون ها معنادار نبوده و بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که ، فرضيه صفر(پوچ ) مورد قبـول و فرضـيه خـلاف رد شـده و پيش فرض همگني شيب رگرسيون رعايت شده است .
بحث و نتيجه گيري: نتايج حاصل از پژوهش حاضر نشان ميدهد که به صورت کلي آموزش مهارت هاي زندگي در زنـان مبـتلا بـه افسـردگي بـر دو متغير سلامت رواني يعني استرس هاي خانوادگي و پذيرش اجتماعي تأثير معناداري داشته است .