چکیده:
امروزه خلاقیت نه بهعنوان یک نیاز، بلکه بهعنوان شرط بقا هر سازمان یا جامعه تلقی میگردد. این پژوهش با هدف طراحی الگوی پرورش خلاقیت دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه نظری شهر تهران انجام شده است. نوع پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از لحاظ نتیجه، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها آمیخته اکتشافی(کیفی و کمی) است. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی شامل 23 نفر از خبرگان علمی و صاحب نظران آموزش و پرورش بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی و هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی شامل 400 نفر از مدیران مدارس دخترانه دوره دوم مقاطع متوسطه شهر تهران بودند که با توجه به جدول مورگان، حجم نمونه 196 نفر تعیین گردید و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی نیز پرسشنامه محقق ساخته بود. انجام مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. روایی کدگذاری از طریق بازآزمون تایید شد. روایی محتوایی پرسشنامه بخش کمی نیز توسط خبرگان تایید شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی روش داده بنیاد کلاسیک و در بخش کمی نیز مدلسازی معادلات ساختاری جهت اعتبارسنجی الگو بود. یافته های پژوهش حاکی از شناسایی 94 شاخص از کدهای باز مصاحبه ها در قالب 10 مولفه ها و 4 بعد بود که عبارتند از: ابعاد اثر پذیر شامل قابلیتهای دانش آموز، عوامل فردی شامل پشتکار دانش آموز و علاقه دانش آموز، عوامل خانوادگی شامل فرهنگ خانواده و رفتار خانواده و عوامل مربوط به فرایند آموزش شامل محیط آموزشی، روشهای تدریس، محتوای آموزش، آموزش خلاقیت و قابلیتها و تواناییهای معلم. نتایج تحلیلهای کمی نیز موید معنی داری ارتباط بین ابعاد، مولفه ها و شاخصهای الگو بود که این روابط در سطح آلفای 0.05 معنی دار است.
Today, creativity is not considered as a need, but as a condition for the survival of
any organization or society. The aim of this study was to design a model for
fostering the creativity of female students for theoretical high school of Tehran. The
type of research is developmental in terms of purpose and applied in terms of
results, and in terms of data type, it is an exploratory mix (qualitative and
quantitative). The statistical population of the research in the qualitative section
included 23 scientific experts and education experts who were selected by
probabilistic and purposeful non-probabilistic sampling. The quantitative part
included 90,000 principals, teachers and high school girls in the second year of
schools in Tehran. According to Morgan's table, the sample size was 383 people and
were selected using cluster random sampling. Data collection tools in the qualitative
part included semi-structured interviews and in the quantitative part a researchermade
questionnaire. Interviews continued until theoretical saturation was achieved.
The validity of the interviews was confirmed by retesting. The content validity of
the quantitative questionnaire was also confirmed by experts. The data analysis
method in the qualitative part included open, axial and selective coding of the
classical foundation data method and in the quantitative part the structural equation
modeling was used to validate the model. The research findings identified 94
indicators of open source interviews in the form of 10 components and 4
dimensions, which are: effective dimensions including student abilities, individual
factors including student perseverance and knowledge interest The learner, family
factors including family culture and family behavior and factors related to the
learning process including the learning environment, teaching methods, teaching
content, teaching creativity and the teacher's abilities and capabilities. The results of
quantitative analysis also confirmed the significance of the relationship between the
dimensions, components and indicators of the model that these relationships are
significant at the alpha level of 0.05.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش با هدف طراحي الگوي پرورش خلاقيت دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه نظري شهر تهران انجام شده است .
اميني و همکاران(١٣٩٨) در پژوهشي با عنوان تعيين نقش و سهم برخي عوامل و موانع رشد خلاقيت در 1 -Geraham Valas 2 -Paul Pelask 3 -Stenberg & Livbart نظام آموزشي ايران (مورد مطالعه : مدارس دوره متوسط اول کاشان) که با روش توصيفي پيمايشي انجام شد دريافتند که محتوا و تجارب يادگيري، راهبردهاي ياددهي يادگيري، روشهاي ارزشيابي، امکانات و وسايل کمک آموزشي ، الگوهاي ارتباطي و ساختار نظام آموزشي به صورت معني داري در خلاقيت دانش آموزان مؤثر ميباشند.
شاخص هاي برازش و روايي هم گرا مدل (رجوع شود به تصویر صفحه) يافته ها جهت پاسخ به سوال اصلي تحقيق مبني بر: الگوي مطلوب پرورش خلاقيت دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران چيست ؟ از روش کدگذاري باز، محوري و انتخابي تحليل داده بنياد استفاده شد.
چهارمين بعد اصلي تشکيل دهنده الگوي پرورش خلاقيت دانش آموزان دختر دوره متوسطه ، عوامل مربوط به فرايند آموزش مي باشد که داراي پنج مولفه محيط آموزشي، روشهاي تدريس ، محتواي آموزش، آموزش خلاقيت و قابليت ها و تواناييهاي معلم است .
در پژوهش روشنيان و همکاران(١٣٩٩) تاثير تأثير بازيسازي رايانه اي بر خلاقيت دانش آموزان مورد تاييد قرار گرفته است که با نتايج اين تحقيق همخواني دارد.