چکیده:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی معیارها و شاخصها ی مؤثر بر رتبه بندی دانشگاهها با تمرکز بر جنبه های آموزشی است. این پژوهش، به لحاظ روش گردآوری داد ه ها، در زمرۀ پژوهشهای ترکیبی(کمی- کیفی) قرار میگیرد. پژوهش با استفاده از روش ترکیبی نظریه داده بنیاد و دلفی فازی انجام گرفت. بخش کیفی پژوهش از طریق مصاحبۀ باز و هدفمند با خبرگان علمی و صاحبان صنایع و دانشجویان انجام شد به منظور تجزیه وتحلیل داده های کیفی از فرایند سه مرحله ای کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. در بخش کمّی پژوهش، از روش دلفی فازی با اعداد فازی مثلثی جهت شناسایی شاخصهای مناسب و اولویت بندی آنها استفاده شد. جامعه آماری در بخش استخراج شاخصها، کلیه پژوهشها و منابع مرتبط با رتبه بندی دانشگاه استفاده شده است و در بخش مصاحبه با خبرگان، افراد صاحب نظر و خبره از دانشگاهای جامع دولتی مستقر در تهران به روش هدفمند انتخاب شدند. براساس تجزیه وتحلیل داده ها هفده مؤلفه و شصت و نه شاخص مؤثر در رتبه بندی آموزشی دانشگاهها شناسایی شد. شش بعد اصلی شامل، استراتژی و اهداف ، منابع مالی، نظام ارزیابی و بازخورد، فرآیند آموزش، تجاری سازی و منابع انسانی می باشد.(در بخش کمی به استخراج شاخصهای آموزشی مناسب و اولویت بندی آنها پرداخته شده است.) مولفه های های شناسایی شده به ترتیب اهمیت عبارتند از: ارتباط با صنعت، منابع آموزشی، مهارت آموزی، تجاری سازی، منابع مالی، برنامه ریزی، اساتید، تعامل بین المللی، استراتژی و اهداف، کارکنان اداری، اخلاق مداری، محتوای آموزش، دانشجویان ، ارزیابی و نظارت، فارغ التحصیلان، ارتباطات فرابخشی و مدیران. نتایج نشان داد آموزش دانشگاهی منجر به بهبود پژوهش و تولیدات علمی می گردد . جهت ارتقای دانشگاهها به تراز جهانی توجه مجدد به آموزش دانشگاهی باید در ساز و کار برنامه های توسعه دانشگاهها قرارگیرد.
The purpose of the current research is to identify and prioritize the criteria and indicators that
are effective on the ranking of universities, with focus on educational aspects. In terms of the
data collection, this research is classified as a mixed method (quantitative-qualitative)
research. The research was carried out using the combined method of grounded theory and
fuzzy Delphi. The qualitative part of the research was conducted through an open and targeted
interview with scientific experts, industrial owners, and students. In order to analyze the
qualitative data, the three-stage process of open, central, and selective coding was used. In the
quantitative part of the research, fuzzy Delphi method, with triangular fuzzy numbers, was
used to identify suitable indicators and prioritize them. Statistical population in the index
section, was all published researches related to the university ranking; for the interview
section, experts from public comprehensive universities based in Tehran were selected in a
targeted way. Based on data analysis, seventeen components and sixty-nine effective
indicators were identified in the educational ranking of universities. The six main dimensions
include strategy and goals, financial resources, evaluation and feedback system, training
process, commercialization and human resources. The identified components were prioritized
in order of importance as follows: communication with the industry, educational resources,
skill training, commercialization, financial resources, planning, professors, international
interaction, strategy and goals, administrative staff, ethics, content education, students,
evaluation and supervision, graduates, cross-departmental communication and managers.
University education leads to the improvement of research and scientific production. In order
to promote universities to the global level, renewed attention to university education should
be included in the mechanism of university development programs
خلاصه ماشینی:
1 -Munthiu et al 2 -Wong et al 3 -Perit cakir et al 4 -Alma, Coşkun& Övendireli 5 -Olcay & Bulu به نقل از آقاميرزايي و همکاران (٢٩٧:١٣٩٦) نتايج پژوهشها در برخي از دانشگاههاي داخل و خارج نشان دهنده شکاف در ابعاد پنجگانه کيفيت خدمات آموزشي است که بيانگر سطح نامطلوب کيفيت اين خدمات است آنها همچنين در پژوهش خود دريافتند که شکاف منفي در همه ابعاد کيفيت خدمات آموزشي ارائه شده وجود دارد و به طورکلي ازنظر دانشجويان شرکت کننده در پژوهش ، خدمات آموزشي ارائه شده در حد انتظار آنها نبوده است .
زارع بنادکوکي و همکاران (١٢٩:٣٩٤) در مقاله خود در انتقاد از مدل هاي رتبه بندي در خصوص شاخص هاي آموزشي اين انتقادات را وارد مي کنند که شاخصهاي بيان شده کيفيت آموزش را در يک دانشگاه معرفي نميکنند؛ در اين دسته معيارها ميزان اشتغال دانش آموختگان که به طورِ مستقيم به آموزش مربوط است اندازه گيري نمي شود، در اين شاخصها هيچگاه جايگاه و اشتهار دانش آموختگان دانشگاهها اندازه گيري نمي شود.
در بخش نخست از روش داده بنياد جهت گردآوري اطلاعات استفاده شد به اين صورت که ابتدا با بررسي ادبيات موضوع به شناسايي شاخص هاي آموزشي مدلهاي رايج رتبه بندي پرداخته شد و سپس با انجام مصاحبه با صاحبنظران وزارت علوم و دانشگاهها ، شاخص هاي شناسايي شده از بررسي ادبيات و نظر متخصصان اجماع شده و به کمک روش دلفي فازي مورد تحليل قرار گرفت .
در بخش کمي پژوهش ، بر اساس شاخص هاي شناسايي شده ، با استفاده از روش دلفي فازي و نظرخواهي از خبرگان شاخصهاي مناسب آموزشي جهت رتبه بندي دانشگاه ها استخراج و در نهايت اولويت بندي شد.