چکیده:
واسازی یکی از رویکردهای نوین در عرصة روشهای کیفی پژوهش است که کاربستهای فراوانی در علوم گوناگون داشته است. این رویکرد کیفی، ضمن بهکارگیری انتقاد بنیادین در خوانش متنها و بررسی پدیدههای گوناگون، روابط ناعادلانه و سلسلهمراتبی میان مفاهیم و پدیدهها را نشان میدهد و زمینهای برای ارتباط دوسویه و عادلانهتر را فراهم میکند. این روش پژوهشی، چگونگی کاربست اندیشههای فلسفی و ورود آنها به عرصه پژوهشهای کیفی را نشان میدهد. «واسازی» را میتوان بهعنوان روشی کیفی برای بررسی پدیدهها و مفاهیم مختلف بهکار گرفت. این پژوهش، واسازی را برای بررسی اهداف تربیتی مدنظر قرار داده، تعیین این اهداف را با نگاه به ضرورتهای واسازی مورد تحلیل قرار میدهند.
کاربست این دیدگاه در موضوعات آموزشی و تعیین اهداف تربیتی بیانگر این است که اهداف تربیتی تعیینشده برای نظام آموزشی باید ناظر بر عدالت بوده و عناصر فراموششده و حاشیهای هر جامعه را مدنظر قرار دهند. همچنین پرورش تفکر انتقادی باید در راس برنامهها و اهداف تربیتی قرار گیرد. باید توازن میان اهداف حفظ شده و این اهداف در نسبتی منطقی و موجه با هم قرار گیرند و از شکلگیری روابط سلسلهمراتبی سخت و تغییرناپذیر میان آنان جلوگیری شود. در نهایت، میتوان به ضرورت بهکارگیری زبان هنری و ادبی در امور آموزشی و تهیه محتوا اشاره کرد و اهداف تربیتی را ناظر بر این اصل تهیه کرد تا رسیدن به آنها راحتتر شود و با بهکارگیری زیباییها و جذابیتهای ادبی و هنری، آموزش را جذابتر و پذیرفتنیتر کرد تا میزان تحقق اهداف نزد دانشآموزان و معلمان بیشتر شود.
خلاصه ماشینی:
ضمن واکاوي چگونگي اين تغيير و تحولات و تأثيراتي که روي نظام هاي تربيتي و جامعه داشته انـد، مـيگويـد: به دليل جايگاه محوري و خطير نظام تربيتي و مدارس هر جامعه ، در تأثيرگذاري بر شرايط کنوني و آيندة آن جامعـه است که بسياري ذينفعلان براي به دست گرفتن کنترل نظام هاي تربيتي و مديريت دلخواه خود با هـم بـه رقابـت پرداخته ، به دنبال آنند که با تأثيرگذاري بر اهدافي که در نظام هاي تربيتي پيگيري مي شوند، کنترل خـود را بـر ايـن نظام ها گسترش دهند (تريفوناس ،٢٠٠٠، ص ٨) بر چنين اساسي شاهديم که نظام هاي تربيتي و دگرگوني هـايي کـه در آن حاصل شده است ، ميتواند ساير ارکان هر جامعه اي را متأثر سازد و اهداف آموزشي که در نظام هاي آموزشـي و تربيتي پي گرفته مي شوند، آينده هر جامعه اي را شکل مي دهند؛ زيرا همين اهداف تربيتي هستند که سمت وسـوي نظام ها را مشخص مي سازند و تمامي تلاش هاي آموزشي صورت گرفتـه را جهـت مـي دهنـد و درصـورتيکـه ايـن اهداف ، به خوبي و دقت تعيين نشده باشند، منجر به هدر رفتن تمامي تلاش ها مي شوند (همان ، ص ٩).
(Eds), Derrida & Education, New York, St Edmundsbury Press.
, 2003, "Archiving Derrida", Educational Philosophy and Theory, V.
A. , 2003, "Derrida, Pedagogy and the Calculation of the Subject", Educational Philosophy and Theory, V.