چکیده:
حقیقت وحی همواره دغدغه دانشوران بوده است و تحقیق درباره چگونگی حصول علم انبیا و اوصیا میتواند گامی در تبیین این حقیقت به شمار آید. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی را درباره نحوه حصول علوم انبیا (ع) و اولیا (ع) بررسی میکند. ملاصدرا اتصال و اتحاد حاصل از اشتداد وجودی نفس نبی (ع) یا ولی (ع) با عقل فعال را منشأ حصول علم معصومان (ع) میدانست. او توانست بر اساس مبانی حکمت متعالیه، چگونگی حصول علوم ایشان را تبیین کند، ولی دیدگاه او خالی از اشکال نبود. علامه طباطبایی ضمن بهرهمندی از مبانی و مفاهیم حکمت متعالیه، توانست با استفاده روشمند از آیات قرآن کریم، کاستیهای دیدگاه صدرا را جبران کند و آن را به شکلی تحلیل کند که با متون دینی و آیات و روایات هماهنگتر باشد. بیان برخی کاستیهای دیدگاه ملاصدرا و تبیین روش علامه طباطبایی در تحلیل علم معصومان از جمله یافتههای این نوشتار است.
The present study, using descriptive-analytical method, examines Mulla Sadra and Allameh Tabataba'i's views on how to obtain the sciences of prophets and parents. Mulla Sadra considers the connection and unity resulting from the existential illumination of the prophet's soul or the guardian (a) with active intellect as the source of acquiring the knowledge of the infallibles (a), although he was able to explain, according to the principles of transcendental wisdom, how to obtain his sciences, but his view is not free of problems; Therefore, allameh Tabataba'i, while benefiting from the foundations and concepts of transcendental wisdom, was able to methodically compensate for the shortcomings of Sadra's view and have an analysis in accordance with religious texts, verses and hadiths from it.
خلاصه ماشینی:
(٣٦٢/٤ و لاجله قال بعض اهل الحق اخذتم علمکم ميتا عن ميت و اخ-ذنا علمن-ا ع-ن الح-ي الذي لا يموت و قال الله تعالي لنبيه في مثل هذا المقام بعد ذکر الأنبياء علي-ه و عل-يهم السلام : أولئک الذين هدي الله فبهداهم اقتده (الانعام ٩٠) (ملاصدرا، همان : ٤٤/٢) ملاصدرا براي توضيح نحوه حصول اين علم توسط معصومان ع مردم را از حيث درجه حدس ، که از ديدگاه او همان اتصال به عالم نور و عقل است ، (ملاصدرا، ٢˅١٣: ٣٤١/١) به سه گروه تقسيم ميکند: - گروه اول نفوس زکيه اند که در اکثر علوم خود، بلکه در همه آن ها نيازي به تعليم ندارند.
٤. نتيجه ملاصدرا توانست نحوه حصول علم انبياع و اولياع را توسط مباني حکمي و نظام فکري خود تبيين و / تحليل کند و به آن چارچوب فلسفي بدهد، اما انتقادي که به اين نظر وارد است اين است که بر اساس اين ديدگاه تمام انسان ها توانايي رسيدن به اين مقام را دارند؛ زيرا بر پايه مباني مانند وحدت حقيقت وجود و تشکيک مراتب آن و نيز حرکت جوهري که از مباني حکمت صدرايي در اين بحث است ، تمام انسان ها از قوه و استعداد اتصال و اتحاد با عقل فعال برخوردارند و توان رسيدن به مقام »نبوت « و »ولايت « را دارند؛ هرچند در عمل ، تعداد کمي از ايشان به اين مقام دست يافته اند.