چکیده:
ذهنشناسی فلسفی یکی از مباحث بسیار مهم در معرفتشناسی فلسفی است که میتوان گفت نسبت به مسائل دیگر این علم تقدم دارد؛ چراکه تا مسئله ذهن و وجود ذهنی و مطابقت ذهن و عین دقیق بیان نشود، در باب ارزش ادراک و علم و معلومات نتیجهای سودمند به دست نمیآید و تا زمانی که درباره ارزش معلومات یقین حاصل نشود، بحث از مسائل دیگر فلسفه و حتی دیگر علوم، سودمند و یقینآور نخواهد بود. بنابراین بحث درباره ذهنشناسی و به تبع آن وجود ذهنی و بررسی نقش معرفتی آن اهمیت ویژهای دارد. نظر ابنسینا، فیلسوف بزرگ اسلامی، در باب ذهنشناسی میتواند ما را از منشأ بسیاری از اختلافات در مسئله ارزش علم و معلومات آگاه گرداند. پژوهش حاضر با بررسی توصیفی ـ تحلیلی نظریه ابنسینا و بازخوانی ادله او در اثبات وجود ذهنی و تطبیق آن با وجود عینی قصد دارد به توجیه اختلافات بیرونی حول علم و معلومات از دیدگاه او بپردازد.
Philosophical mentalism is one of the most important topics in philosophical epistemology, which can be said to have precedence over other issues of this science. Because until the issue of mind and mental existence and the correspondence between mind and object are not accurately stated, we will not reach a useful result about the value of perception, science and information. So that the discussion of other issues of philosophy and even other sciences will not be useful and reliable until certainty about the value of information is achieved. Therefore, the discussion about mentalism and consequently mental existence and examining its epistemological role are of special importance. In the meantime, the opinion of the great Islamic philosopher Ibn Sina about psychology can inform us about the origin of many differences in the issue of the value of science and information.
خلاصه ماشینی:
وجود ذهني و تطابق آن با وجود عيني 1 از منظر ابن سينا ٢ محسن کبيريراد ٣ قاسم اسلامي پيچا ٤ سيد علياکبر ربيع نتاج رمضان مهدوي آزادبني 5 چکيده ذهن شناسي فلسفي يکي از مباحث بسيار مهم در معرفت شناسي فلسفي است که ميتوان گفت نسبت به مسائل ديگر اين علم تقدم دارد؛ چراکه تا مسئله ذهن و وجود ذهني و مطابقت ذهن و عين دقيق بيان نشود، در باب ارزش ادراک و علم و معلومات نتيجه اي سودمند به دست نميآيد و تا زماني که درباره ارزش معلومات يقين حاصل نشود، بحث از مسائل ديگر فلسفه و حتي ديگر علوم ، سودمند و يقين آور نخواهد بود.
در اين ميان ، به سهم فيلسوفان قديم عالم اسلام ، همچون ابن سينا، چندان توجه نشده است ، چنان که محقق بزرگي چون مرحوم شهيد مطهري مينويسد: در کتب متقدمين از قبيل کتب بوعلي اصلاˍ لفظ وجود ذهني حتي يک بار هم ديده نشده است تا چه رسد به اينکه بابي براي اين مطلب باز کرده باشند، ولي اصل مدعا بدون آنکه بر آن اقامه برهان شده باشد و بدون آنکه طرح اشکالات شده باشد، در کلمات بوعلي و در کلمات فارابي که قديم ترين فلاسفه ما هستند وجود دارد.
ب ) ما به حقايقي علم داريم که در خارج وجود ندارند نظير اشکال هندسي که تحقق خارجي آن ها غيرممکن است ، پس متعلق علم در اين موارد همان صورت معلوم است که نزد نفس متمثل شده ˍ است ؛ لذا نحوه اي از وجود يافت مي شود که صرفا در ذهن محقق است (ابن سينا، ١٣٧٥ الف : .