چکیده:
هدف پژوهش حاضر مقایسه حافظه کاری دانش آموزان ابتدایی نارساخوان ادراکی ، زبان شناختی و عادی در خواندن بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی - مقایسه ای بود. این پژوهش شامل سه جامعه آماری دانش آموزان پسر ابتدایی پایه سوم و چهارم نارساخوان ادراکی ، نارساخوان زبان شناختی و عادی در خواندن در شهر مشهد در سال تحصیلی ٩٩-٩٨ بود که از هر جامعه ١٥ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه برای جامعه اول و دوم به صورت هدفمند و برای جامعه سوم به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. نمونه ها از نظر هوش همتاسازی شدند. ابزارهای پژوهش آزمون های هوش ریون (١٩٥٦)، ارزیابی خواندن فارسی پوراعتماد (١٣٨٠)، تکلیف دیداری کیم کاراد (١٩٤٥) و حافظه مستقیم و معکوس وکسلر (١٩٤٥) بودند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد سطح حافظه کاری در سه گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری دارد. سطح عملکرد دو گروه نارساخوان در متغیرهای حلقه واج شناختی ، لوح دیداری - فضایی و مجری مرکزی به طور معناداری پایین تر از دانش آموزان عادی بود. همچنین سطح عملکرد دانش آموزان نارساخوان زبان شناختی از نارساخوان ادراکی در متغیر حلقه واج شناختی به طور معناداری پایین تر بود و تفاوت معناداری بین دانش آموزان نارساخوان ادراکی و نارساخوان زبان شناختی در سایر متغیرها مشاهده نشد. بنابراین بر اساس یافته ها، می توان گفت سطوح حافظه کاری دانش آموزان نارساخوان و عادی با یکدیگر متفاوت است و با تقویت حافظه کاری می توان عملکرد خواندن آنان را افزایش داد. همچنین از آن جا که دانش آموزان نارساخوان زبان شناختی نقص بیشتری در حلقه واج شناختی دارند، باید به طور خاص از این نظر مورد توان بخشی های دقیق تر قرار گیرند
The aim of this study was to comparison of the level of working memory in elementary students with developmental dyslexia of perceptual type, linguistic type and normal type in reading. The research method was descriptive causal-comparative. This study included three statistical populations of elementary male students in the third and fourth grades with dyslexia of perceptual, linguistic and normal type in reading in Mashhad in the academic year of 2019- 2020 that 15 sample people were selected from each statistical population. Samples for the first and second populations were purposefully selected and samples for the third population were selected by cluster random sampling.The research instruments were Raven IQ tests (1956), Poure Etemad Persian reading assessment (2001), Kim Karad visual task (1945) and Wechsler direct and inverse memory(1945). Data were analyzed by multivariate analysis of variance. The results showed that the level of working memory in the three groups was significantly different (P0.001). The level of performance of the two dyslexic groups in the variables of phonological circle, visual-spatial plate and central performer was significantly lower than normal students. Also, the level of performance of linguistic dyslexic students was significantly lower than perceptual dyslexia in the phonological circle variable and no significant difference was observed between perceptual dyslexic students and linguistic dyslexic students in other variables. Therefore, based on the findings by strengthening working memory, dyslexic's reading performance can be increased. Also, since linguistically dyslexic students have defects in the phonological circle, they need to be specifically rehabilitated in this regard.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر با توجه به حجم بالاي يافته هاي پژوهشي مبني بر نقص حافظه کاري در کودکان نارساخوان از يک طرف و تاکيد متخصصان بر تداوم مطالعات برحسب زير گروه هاي نارساخواني از طرف ديگر، با هدف مقايسه حافظه کاري دانش آموزان ابتدايي نارساخوان ادراکي، زبان شناختي و عادي در خواندن انجام شد و به آزمون اين سؤال پرداخته است که آيا در دو زير گروه نارساخوان ادراکي و زبان شناختي با الگوي متفاوتي از نقص در حافظه کاري روبرو هستيم ؟ بنابراين سوال هاي زير مورد آزمون قرار ميگيرد.
نتايج تحليل واريانس يک طرفه مربوط به مقايسه ميانگين نمره متغيرهاي وابسته در سه گروه (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتايج جدول شماره ٤ نشان ميدهد، Fمربوط به حلقه واج شناختي، لوح ديداري – فضايي و مجري مرکزي در سطح ٠٠٠١>P معنادار است ؛ يعني در هريک از سطوح حافظه کاري حداقل بين يک زوج ميانگين تفاوت وجود دارد.
اين نتايج نشان دهنده سطح عملکرد پايين تر دانش آموزان نارساخوان ادراکي و زبان شناختي نسبت به گروه عادي در لوح ديداري- فضايي است .
نتايج پژوهش نشان داد که افراد نارساخوان سطح عملکرد پايين تري نسبت به افراد عادي در حافظه کاري دارند که با يافته هاي پژوهش Swanson and Jerman (٢٠٠٧)، Beneventi و همکاران (٢٠١٠)، Brooks و همکاران (٢٠١١)، Monette و همکاران (٢٠١١)، Walda و همکاران (٢٠١٤)، Fostick and Revah (٢٠١٨)، شريفي و همکاران (١٣٩٢)، خانجاني و همکاران (١٣٩٤) و زارع نژاد و همکاران (١٣٩٨)، همسو و همخوان است .