چکیده:
نشأت نظرية التعلم المستند إلى الدماغ من بطن دراسات علوم الأعصاب المعرفية والمخ وعلوم الكمبيوتر والكثير من العلوم الأخرى، كنموذج تعليمي شامل متناغم مع متطلبات الدماغ الطبيعية في ساحة التعليم والتربية؛ حيث تُركّز على كيفية تعليم وتعلم الدماغ وتفعيل جميع جوانبه، بتوفير البيئة التعليمية الفعالة واستخدام المناهج التدريسية والإستراتيجيات التي تلائم حاجة الدماغ وفق مبادئ وأصول هذه النظرية. على هذا الأساس يتطرق البحث إلى دراسة محتويات الكتب العربية في مرحلة الثانوية وطرق التدريس المستخدمة في الصفوف الدراسية وفق مبادئ نظرية التعلم المستند إلى الدماغ. انتهج البحث منهجين، فتم استخدام منهج تحليل المحتوى واختيار أربعة كتب من المحتوى الدراسي العربي من مجموع الكتب العربية في المتوسطة الأولى والثانية من الثانويات الإيرانية كالعينة لتحليل محتوياتها من النصوص والتدريبات والصور وفقًا للمؤلفات والمبادئ لهذه النظرية. ثم تم استخدام المنهج المسحي وتوزيع استبانة على 80 معلم ومعلمة الثانويات لاستطلاع آرائهم عن الطرق والإستراتيجيات المستخدمة في تعليم مقرر اللغة العربية في الثانويات. أظهرت نتائج تحليل النصوص، اهتماما أقل بمؤلفة المعالجة النشطة للتجارب، مقارنة بمؤلفتي الانغماس المتسق في التجارب والاسترخاء الواعي؛ كما أنّ أقل ترددا للتدريبات، يتعلق بمؤلفة الانغماس المتسق في التجارب المعقّدة. تدل نتائج الاستبيان على أنّ مؤلفتي الانغماس المتسق في التجارب المعقّدة، والمعالجة النشطة حظيتا حظيا أوفرمن قبل المعلمين إلّا أنّ مؤلفة الاسترخاء الواعي، لم يُقبل عليها في المناهج التدريسية إلّا قل وندر.
نظریه یادگیری مغزمحور برخاسته از علوم اعصاب شناختی ، مطالعات مغز، علوم کامپیوتر و علوم دیگر است . این نظریه به عنوان الگوی اموزشی جامع و هماهنگ با نیازهای طبیعی مغز در عرصه اموزش ، با تمرکز بر کیفیت اموزش و یادگیری مغز و فعال کردن تمامی جنبه های ان با ارايه محیط اموزشی غنی و فعال و استفاده از برنامه های درسی و راهبردهای اموزشی متناسب با نیازهای مغز و مطابق با اصول و مولفه های این نظریه مطرح گردید.
بر این اساس ، این پژوهش به بررسی محتوای کتاب های عربی در مقطع دبیرستان و روش های تدریسی مورداستفاده در کلاس های درس بر اساس اصول نظریه یادگیری مغزمحور می پردازد. در این پژوهش ، دو روش مورداستفاده قرار گرفت : ابتدا از روش تحلیل محتوا استفاده شد و چهار کتاب از مجموع کتاب های برنامه درسی عربی مقطع متوسطه اول و دوم به عنوان نمونه برای تحلیل محتوای متون ، تمرین ها و تصاویر، باتوجه به مولفه ها و اصول این نظریه ، انتخاب گردید؛ سپس از روش پیمایشی استفاده شد، بدین صورت که پرسشنامه ای به عنوان نمونه بین 80 نفر از معلمان دبیرستان ها به منظور بررسی روش ها و راهبردهای تدریسی انان در کلاس های عربی توزیع گردید. نتایج تحلیل متون نشان می دهد که توجه کمتری به مولفه پردازش فعال تجربه ها در مقایسه با دو مولفه غوطه ورسازی هماهنگ و هوشیاری اگاهانه در کتاب ها وجود دارد. همچنین ، کمترین توجه در تمرین ها مربوط به مولفه غوطه ورسازی هماهنگ است . نتایج پرسشنامه حاکی از ان است که مولفه غوطه ورسازی هماهنگ و پردازش فعال تجربه ها بیشتر، اما مولفه هوشیاری اگاهانه به ندرت استفاده شده است .
The Brain-based learning theory has arisen from cognitive neuroscience, brain studies, Computer science and other sciences as a comprehensive educational model compatible with the brain’s natural requirements in the educational arena such that concentrate on how to teach and train the brain and activate all its aspects. By providing an effective educational environment and using the curriculum and strategies that suit needs of the brain according to principles of this theory, the research treated contents of Arabic books at high-school levels and teaching the methods used in classrooms according to the principles of brain-based learning theory. So, the research has selected two methods: first, it used the content analysis method, analyzing all the texts, exercises and images of four books as a model selected from all Arabic curriculum books in the first and second intermediate level of Iranian high schools according to the principles of this theory. Then, the survey method was used and a questionnaire was distributed to 80 high school teachers to find out their methods and strategies used in teaching the Arabic language curriculum in high schools. The results of analysis of the texts showed less interest in the active process component than the orchestrated Immersion and Relaxed Alertness component. Less repetition of the exercises is related to the orchestrated immersion component. Results of the questionnaire indicate that the component of orchestrated Immersion and Active process are more used by teachers, but the component of Relaxed Alertness has been rarely used by the teachers