چکیده:
مقاله حاضر به بررسی فرقههای اسلامی و غیر اسلامی از قرن دوم تا پنجم پرداخته و نتایج و تاثیرگذاری این فرقهها را از قرن دوم تا پنجم مورد بررسی قرار میدهد.
فرقهگرایی یعنی، نگرشها و اقداماتی که وجه مشخصه آنها تندروی یا کندروی و در نتیجه جدایی از خطمشی و رهنامه رسمی حزب و گروه سیاسی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی فرقههای اسلامی و غیر اسلامی از قرن دوم تا پنجم میباشد. خلافت عباسی یا عباسیان سومین خلافت اسلامی بود که پس از ظهور محمد به قدرت رسید. این خلافت توسط نوادگان عموی پیامبر اسلام، عباس بن عبدالمطلب، بنیان نهاده شد که به همین دلیل به خلافت عباسی شهرت یافت. در این پژوهش به بررسی فرقههای اسلامی و غیر اسلامی از قرن دوم تا پنجم پرداخته شد. معیار اسلامی بودن هر فرقه، پذیرش اسلام به عنوان دین است. همچنین باورهای باطنی و عدالتگرایانه از معیارهای انتخاب فرقههای غیر اسلامی میباشد.
خلاصه ماشینی:
چنان که در اين زمان زمين داران بزرگ و دهقانان به دليلي نفوذي که ميان مردم ايران داشتند؛ به عنـوان واسطه بين مردم و اعراب مسلمانان و عامل گردآوري خراج و جزيـه توانسـتند موقعيـت خود را پس از اسلام نيز به طور نسبي حفظ کرده و نقـش مـؤثري در انتقـال فرهنـگ و آداب و رسوم و سنت هاي ايراني و رويه هـاي اداري دوره ي باسـتان بـه عصـر اسـلامي ايفـا کننـد.
اگرچه پس از گذشت يـک قـرن در ايـران از پيـروان دين زردشت کاسته شد؛ ولي هنوز عده بسياري بودند که تا مدت ها بر دين کهن خـود ماندند و حتي جنبش ها و نهضت هايي را نيز که در برگيرنده ي افکار زردشتي آنان بود به راه انداختند و در اين ميان بسياري از افراد برجسته و خاندان هاي مهم وجود داشته اند که داراي افکار زردشتي بوده اند..
قرامطه فرقه «قرامطه » که در کتب تاريخي و ملل و نحل به عنوان گروهي پرخاشگر، فتنه جـو، عامل کشتارهاي دسته جمعي و غارت مسلمانان معرفي شده اند، شاخه اي از فرقه «اسـماعيليه » بودند که با عقائد ويژه خـود، در بطـن جامعـه اسـلامي ظـاهر شـدند، و باعـث دردسـرهاي بسياري براي کارگزاران رسمي حکومت در عهد خلفاي عباسـي گشـتند و در ايـن سـتيز و پرخاش بود که بسياري از مسلمانان بي گنـاه را قربـاني انحرافـات فکـري و بلنـد پروازيهـاي خود ساختند و مي توان گفت که عملکرد سياسي و نظامي اين گروه قابـل مقايسـه بـا گـروه «خوارج » در عصر بني اميه است ، هر چند که از لحاظ اعتقادي مشابهتي با يکديگر نداشـتند (مدرسي طباطبايي، ١٣٨٩: ١٢٤).