چکیده:
ایرانیان از دیرباز جزء مردمانی بودند که به آسمان، زیباییها و شگفتیهای آن توجه و دقت ویژه داشتهاند که سهم شاعران در این میان کم نیست. روشنان فلکی دستمایه تصویرسازی شاعران کهن و بزرگی چون خاقانی، انوری، نظامی، خواجوی کرمانی، منوچهری و دیگران بوده است. با توجه به همین اهمیت، پژوهش حاضر با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، بارزترین کارکردهای معنایی و تصویری آسمان را در اشعار دو شاعر بزرگ کلاسیک بررسی میکند و به پرنمودترین شباهتها و تفاوتهای شعر آنها خواهیم پرداخت. یکی از این دو شاعر منوچهری شاعر پرآوازه در قرن پنجم و دیگری خاقانی شروانی، شاعر برجسته قرن ششم در ایران میباشد. این دو شاعر توجهی بارز و تعیین کننده به آسمان داشتهاند و از این رو؛ سزاوار بررسی میباشند.
خلاصه ماشینی:
با توجه به پایهای بودن علم بیان در مسیر فهم شعر و آثار ادیبانه، توجه به تشبیه و استعاره به عنوان موضوعات این علم و عناصر پایهای در یک اثر ادبی، در دستیابی به ذهن و نکته شاعر به جهان اطراف (خاصه آسمان) و بررسی چگونگی ظهور مفاهیم اساسی اندیشه شاعر در موضوعات این علم راهگشاست؛ البته نظر به فراگیری صفات و توصیفات مورد استفاده او در به تصویر کشیدن آسمان، همچنین توجه به رنگ در توصیف این پدیده، یافتن نسبت توصیفات شاعر از آسمان بر پایه این دو حوزه تصویرساز نیز میتواند مخاطب را در جهت تصویری واضح و مشخص از آسمان، یاری رساند.
تشبیه آسمان به دودکش گشاده که بالای تنوره است از دیگر تصاویری است که شاعر شروان بدان دست زده و گفته است {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (کزازی، 1385: 203).
در شعر خاقانی کابرد آسمان، بسار فراتر از این هاست، خاقانی هم مسند و مقام ممدوح خود را در بزرگی و علو به آسمان رسانیده و گفته است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (خاقانی، 1375ج1: 412).
اثبات گردن برای آسمان و تشبیه آن به طبق یا بشقاب از دیگر تصاویری است که شاعر شروان بدان دست زده و گفته است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (همان، ج1: 447).
گاهی منوچهری آسمان را به فصل بهار تشبیه کرده است و آسمان و زمین را در لطافت به هم پیوند میزند و اتحاد بین این عناصر طبیعت ایجاد میکند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (منوچهری، همان: 154).