چکیده:
در سال 97-96 در یکی از هنرستانهای شهرستان میناب مشغول خدمت هستم با دانشآموزانی مواجه شدم؛ که نه تنها روند آموزش را در کلاس درس دچار اختلال کرده بودند بلکه نظم وانضباط مدرسه را برهم زده بودند. آنها دارای اختلالات رفتاری از قبیل شلوغی غیر نرمال، مسخره کردن دیگران، اذیت دادن کردن دیگر دانشآموزان، حسادت، بی حوصلگی، فحش دادن به دیگران، لجبازی، تنبلی بود. با توجه به اطلاعات بد ست آمده سوالات زیر برای رفع مشکل او در ذهن من ایجاد گردید:
1- آیا تربیت غلط ا آنها، موجب اختلال رفتاری ایشان شده اند؟
2- آیا به خاطر روابط غلط با آنها، دچار خود پنداری منفی از خود شدهاند؟
3- آیا آنها دچار کمبود محبت شده اند؟
4- آیا آنها با رفتارهای خویش میخواهند د یگران را به خود متوجه سازند؟
5- چه راه حل هایی برای مشکل وجود دارد؟؟
برای گرد آوری اطلاعات روشهای متعددی وجود داشت؛ با توجه به موضوع پژوهش، به نظر میرسید که باید از چند روش به صورت ترکیبی برای جمعآوری اطلاعات استفاده نمایم. در این پژوهش روشهای مشاهده، مشاهده مشارکتی و مصاحبه را انتخاب نمودم. برای کاهش حسادت، شرکت دادن فرد در گروه و احساس مسئولیت فرد نسبت به گروه باید انجام شود لذا از والدین آنها خواسته میشود که بین فرزندان تبعیض قائل نشوند و رفتارشان نسبت به فرد ملایم گردد. برای کاهش پرخاشگری و لج بازی؛ از والدین دانشآموزان خواسته شد که بین فرزندان تبعیض قائل نشوند و با فرزندان خود با ملایمت ومهربانی رفتار کنند و ویژگیهای مثبت فرزند خود را با تشویق تقویت نمایند. تا فرزند دچار کمبود محبت نگردد. به نظر میرسد یکی از علتهای اساسی پرخاشگری و لج بازی تبعیض و کمبود محبت باید به فرزند خود بر چسبهای مثبت بزنند تا فرد باور کند که واقعا دارای ویژگیهای مثبت است. برای کاهش ضعف تحصیلی، از بین بردن مشکلات عاطفی توسط والدین ومعلم مربوطه، ایجاد انگیزه، تقویت ویژگی های مثبت، شکوفایی اعتمادبه نفس فرد، توجه لازم به فرد، تغییر نگرش فرد نسبت به خود از جمله عواملی هستندکه میتوانند ضعف تحصیلی دانشآموز را کاهش دهند.
خلاصه ماشینی:
یعنی رفتاری پرخاشگری محسوب میشود که از روی قصد و عمد برای صدمه زدن به دیگری یا به خود انجام گرفته باشد (کریمی، ۱۳۷۸) پرخاشگری به منظور توصیف محموعهای از رفتارهای برون ریزانه مورد استفاده قرار میگیرد که در همه آنها مشخصه ی تجاوز به حقوق افراد دیگر اجتماع و تأثیر آزارنده ی این رفتار مشترک است.
وقتی تامل نمودم اطلاعات زیرجهت حل مشکل درذهنم به صورت سوال تداعی شد: 1-2- آيا تربيت غلط آنها، موجب اختلال رفتاريشان شده است؟ 2-2- آيا به خاطر روابط غلط با آنها، ايشان دچار خود پنداري منفي از خود شده اند؟ 3-2- آيا آنها دچار كمبود محبت شده اند؟ 4-2- آيا آنها با رفتارهای خويش میخواهند د يگران را به خود متوجه سازند؟ 5-2- چه راه حل هايي براي مشكل وجود دارد؟ اهداف پژوهش اهداف کلی: شناسایی مشکلات ناسازگاری دانشآموزان اهداف جزئی: 1) شناخت روشهای حل مشکل ناسازگاری دانشآموزان 2) ارائه راه حل درمورد بوجودآمدن مشکل اخلاقی دردانشآموزان پیشینه اقدام پزوهی اختلال رفتاری کودک (ناسازگاری)از نظر روانشناسی به اصطلاحی اطلاق میشود که کودک ویا هر فرد بزرگسال به نحوه افراطی در رفتارهای خود غیر عادی باشد واز لحاظ اجتماعی قابل قبول نیستند مانند شلوغ کردن در جمع رسمی و.....
طبق تحقیقات مشابه به عمل آمده از چند مورد این نتیجه را میتوان گرفت که عوامل اصلی ایجاد چنین اختلالات رفتاری در افراد رامی توان موارد زیر را نام برد الف- علل شخصیتی شخصیت امکان پیش بینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم میکند با توجه به نظریات سزار لمبروزو جرم شناس و پدر مردم شناسی جنایی ایتالیا میان نقص بدنی از یک سو و جنایت از سوی دیگر رابطه نزدیکی وجود دارد.