چکیده:
هدف پژوهش، واکاوی حق حبس زوجه با توجه به شرایط کنونی جامعه و فرهنگ حاکم در امر مهریه میباشد. سوال اصلی پژوهش، چگونگی تاثیر اعسار زوج بر حق حبس، با فرض علم زوجه به اعسار است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که در صورت اعسار زوج، به دلیل قواعد لاضرر، نفی حرج، تعذر وفا و نیز قاعده اقدام در فرض آگاهی زوجه، میتوان این حق را ساقط دانست. علاوهبر این، در مهریّههای سنگین، بدون آگاهی طرفین از منظور عبارت عندالمطالبه، طبق قرائن حالیه و مقامیه، باید مهریه را منصرف به عندالاستطاعه دانست. پیشبینی و تکمیل قوانین در این زمینه میتواند مانع بروز مشکلات در امر مهریه باشد.
The right of detainment in marriage refers to the wife’s right to refrain from the first intercourse before receiving her dowry. This is a specific right for women in jurisprudence and law. Currently, due to the prevalence of heavy dowries, the exercise of this right caused problems in establishing family institution. The purpose of present research is to analyze this right, considering the current conditions of the society and prevailing culture in the matter of dowry. The main question of the research is how the husband's poverty affects the wife's right of refusal, when she is aware of his insolvency. by examining the opinions of jurists and applying rules of jurisprudence to the problem, which has been done in a descriptive-analytical way, it has been concluded that in the case of husband’s poverty, due to the rules of harmlessness, negation of harm, excuse of loyalty and also the rule of action, this right can be revoked. In addition, in heavy dowries, when the parties are unaware from meaning of the phrase “on demand”, it seems the payment should be postponed until it is affordable. Anticipating and completing laws in this area can prevent problems in the matter of dowry.
خلاصه ماشینی:
متأسـفانه در جامعه امروزي که مهريه هاي سـنگين با قيد عند المطالبه (تعبير امروزي مهريه حال ) در عقد نکاح تعيين مي شـود و نوعاً زوج از پرداخت آن به صـورت يکجا عاجز اسـت ، اسـتفاده زوجه از اين حق مي تواند علاوه بر ايجاد رنجش خاطر، خانواده نوپاي آنها را با چالشـي اسـاسـي روبرو کرده و از همان ابتدا، بنيان خانواده را متزلزل نمايد و اين در حالي اسـت که در اسـلام به نکاح و تشـکيل خانواده ، احترام متقابل زوجين به يکديگر و رعايت حقوق متقابل بسـيار سـفارش شـده اسـت .
با توجه به اينکه نوعاً معلوم اسـت که زوج توانايي پرداخت مهريه را در هنگام عقد و يا حتي مدت ها بعد به صـورت يکجا ندار و زوجه هم معمولاً به اين اعسـار آگاهي دارد، پژوهش حاضـر درصـدد است تا ضمن بازخواني مباني و ادّله حق حبس ، شرايط ثبوت و سقوط آن ، نقش علم و جهل زوجه به اعسار زوج را مطرح نموده ، تأثير آن در ثبوت يا سقوط حق حبس را بررسي کند.
در صـــورت حال بودن مهر، زوجه مي تواند تا دريافت آن ، از تمکين خودداري کند (عاملي ، ١٤١٣ق ، ج ٨، ص ١٩٤) و اين امتناع تا تأديه کامل مهر، ادامـه مي ياـبد (جزيري و همکـاران ، ١٤١٩ق ، ج ٤، ص ٢٢٤)، امـا اگر مهر مؤجـل ـباشـــد، زوجـه چنين حقي ـندارد (حّلي ،١٤٢٠ق ، ج ٣، ص ٥٥٦)؛ زيرا با موافقت خود به قرار دادن موعدي براي تســليم مهر، حق حبس خود را ســاقط نموده اســت (امامي، بي تا، ج ٤، ص ٣٩٤).