چکیده:
هدف از پژوهش حاضر، در راستای واکاوی علل زمینهساز و پیامدهای روابط فرازناشویی (خیانت زناشویی) از دیدگاه جوانان متاهل شهر کرمانشاه بود. روش پژوهش از رویکرد روششناختی کیفی، با استفاده از روش نظریه زمینهای انجام شد. جامعه آماری تمامی جوانان متاهل درگیر روابط فرازناشویی شهر کرمانشاه در سال 1398 بود. براساس روش نمونهگیری نظری، 22 نفر (11 مرد و 11 زن)، با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمهساختاریافته در پژوهش شرکت نمودند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که دو مقوله هستهای در حوزههای مسائل فردی و میانفردی، و مسائل جامعه، بهعنوان عوامل زمینهساز بهدست آمد. در حوزه مسائل فردی و میانفردی؛ فردگرایی، مسائل گذشته، ضعف اخلاقی و دینی، عدم رفع نیاز جنسی، عدم رفع نیازهای عاطفی و روانی، خشونت کلامی، جسمی و جنسی، و نبود نظارت بر زندگی تاثیرگذار بوده است. در حوزه مسائل جامعه؛ مسائل محیطی، اجتماعی و سیاسی، فقر و مشکلات اقتصادی، اعتیاد، و جنگ رسانهای اثرگذار بود. در مجموع، یافتههای این مطالعه نشان داد که برآورده نشدن نیازهای جنسی و عاطفی، فقر و مشکلات اقتصادی، بههمراه اعتیاد از اصلیترین علل خیانت از دیدگاه زنان و مردان بهشمار میرفت. از پیامدهای روابط فرازناشویی میتوان به مشکلات بینفردی بین زوجها، کاهش عمکرد شخصی، انزوای اجنماعی، اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، اضطراب، خودکشی و قتل اشاره کرد. پژوهشگران و سیاستگذاران حوزه ازدواج و خانواده میتوانند از طریق رفع علل گرایش زوجها به روابط فرازناشویی و تقویت عوامل بازدارنده و محیط کارکردیشان، احتمال گرایش به روابط فرازناشویی کاهش داده و زمینه ثبات سیستم زوجی و نهاد خانواده را فراهم کنند.
The purpose of the present study, in order to analyze the causes of the context and the consequences of extramarital relationships (marital infidelity) from the perspective of married youth in Kermanshah. The research method was a qualitative methodological approach using the grounded theory method. The Statistical Society of all married youth was involved in Kermanshah's transcendental relations in 2019. Based on the theoretical sampling method, 22 people (11 men and 11 women) participated in the study using in-depth and semi-structured interview techniques. The results showed that two nuclear categories in the areas of individual and interpersonal issues, and community issues, were obtained as underlying factors. In the field of individual and interpersonal issues; Individualism, past issues, moral and religious weakness, failure to meet sexual needs, failure to meet emotional and psychological needs, verbal, physical, and sexual violence, and lack of control over life have all been influential. In the field of community issues; Environmental, social and political issues, poverty and economic problems, addiction, and media war were influential. Overall, the findings of this study showed that sexual and emotional needs, poverty, and economic problems, along with addiction were the main causes of infidelity from the perspective of both men and women. The consequences of extramarital relationships include interpersonal problems between couples, reduction in personal acts, granted isolation, post-traumatic stress disorder, depression, anxiety, suicide, and murder. Researchers and policymakers in the field of marriage and family can reduce the likelihood of inclination to extramarital relationships by eliminating the causes of couples' tendency to extramarital relationships and strengthening their deterrents and functional environment, and providing the basis for the stability of the coupled system and family.
خلاصه ماشینی:
واکاوي علل زمينه ساز و پيامدهاي روابط فرازناشويي (خيانت زناشويي) از ديدگاه جوانان متاهل شهر کرمانشاه : يک مطالعه ي نظريه ي زمينه اي Investigating the underlying causes and consequences of extramarital relationships (marital infidelity) from the perspective of married youth in Kermanshah: A study of grounded theory (نويسنده مسئول ) پيام سرابي کارشناسيارشد، گروه روان شناسي باليني، واحد کرمانشاه ، دانشگاه آزاد اسلامي، کرمانشاه ، ايران .
هنوز هيچ آمار مستندي درباره ميزان همه گيرشناسي روابط فرازناشويي در کشورمان منتشر نشده است ، اما بعضي پژوهش ها اشاره هايي به اين موضوع کرده اند؛ به عنوان مثال ، بيشترين آمار قتل هاي خانوادگي که ٣٠ درصد است به زناني مربوط است که به دليل رابطه ي نامشروع و سـوءظن ، توسط همسران خود به قتل رسيده اند؛ از سوي ديگر، ٢٢ درصد از قتل هاي خانوادگي مربوط به قتل مردان توسط همسران شان است که در ٤٠ درصد موارد، زنان با هم دستي معشوق خود، شوهران شان را به قتل رسانده اند (آزادنام ، ١٣٩١).
يکي ديگر از يافته هاي پژوهش حاضر، تاثير عامل سن بر روابط فرازناشويي بود، به طوري که بيشترين سن زنان و مردان نمونه ٢٥ تا ٣٥ ساله بود و مدت از دواج اين افراد بيانگر ازدواج آن ها در سنين پايين است که همين امر ميتواند يکي ديگر از دلايل گرايش آن ها به اين نوع رابطه باشد.