چکیده:
اکوفمینیسم یا «فمینیسمبومگرا» یک رویکرد «پسامدرنیستی» و «پساساختارگرایی» است. این رویکرد که از تلاقی موج سوم فمنیسم و مطالعات محیطزیستی با نگاهی واسازگرا «پساساختارگرایی» سربرآورده است، تلاش میکند پیوند میان زن و طبیعت را با رویکرد فرهنگی و اجتماعی تبیین کند و دلایل پیدایش و ظهور این پیوند را واکاوی نماید. در اکوفمینیسم اجتماعی، فرض اصلی این است که زنان، سایر طبقات فرودست جامعه و طبیعت، بر اثر ساختارهای قدرت موجود در نظام سلطه، مورد ظلم و بهرهجویی قرارگرفتهاند و جهانبینی حاکم سلطهمدار با زنان و انواع فرودست «اجتماعی» همانگونه رفتار میکند که با فرودستان «طبیعی»؛ یعنی؛ منابع زیستمحیطی. رمان کلیدر محمود دولتآبادی یک رمان اجتماعی و اقلیمی است که نویسنده در آن هم به مسائل زنان و هویّت اکولوژیکی آنان در سایۀ گفتمان حاکم مردسالار و نیز به مسائل مربوط به زیستبوم و اقلیم خطّه خراسان پرداخته است. این پژوهش با رویکرد توصیفی - تحلیلی در پی بیان پیوند نمادین و واقعی زنان با طبیعت و رابطۀ مردان با زنان و طبیعت در سایۀ این پیوند، در رمان کلیدر با رویکرد اجتماعی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد نظام سلطۀ مردسالارانه نسبت به زنان و عناصر طبیعت و هر آنچه در گفتمان آنها «دیگری» تلقی می-گردد، رویکردی همسان و بهرهجویانه دارد. زن و زمین ازین حیث که موجبات قدرت مردان را فراهم میکنند، تحت سلطۀ همزمان قرار میگیرند.
Ecofeminism or "eco-feminism" is a "postmodernist" and "poststructuralist" approach. This approach, which emerged from the intersection of the third wave of feminism and environmental studies with a deconstructive view of "post-structuralism", tries to explain the connection between women and nature with a cultural and social approach and to analyze the reasons for the emergence and emergence of this connection. In social ecofeminism, the main premise is that women, other subordinate classes of society and nature, have been oppressed and exploited by the power structures in the domination system, and the worldview of the ruling ruler is dominated by women and subordinate types. "social" behaves the same as "natural" subordinates; that's mean; Environmental resources. Klidar Mahmoud Dolatabadi's novel is a social and climatic novel in which the author has addressed the issues of women and their ecological identity in the shadow of the patriarchal ruling discourse, as well as the issues related to the ecosystem and climate of the Khorasan region. This research, with a descriptive-analytical approach, seeks to express the symbolic and real connection of women with nature and the relationship of men with women and nature in the shadow of this connection, in Klider's novel with a social approach. The findings of the research show that the system of patriarchal domination has a homogenous and utilitarian approach towards women and the elements of nature and everything that is considered "other" in their discourse. The woman and the earth are under simultaneous domination in the sense that they provide the causes of men's power.
خلاصه ماشینی:
در اکوفمینیسم اجتماعی ، فرض اصلی این است که زنان ، سایر طبقات فرودست جامعه و طبیعت ، بر اثر ساختارهای قدرت موجود در نظام سـلطه ، مـورد ظلـم و بهـره جـویی قرارگرفتـه انـد و جهان بینی حاکم سلطه مدار با زنان و انواع فرودست «اجتماعی » همان گونه رفتار می کند کـه بـا فرودستان «طبیعی »؛ یعنی ؛ منابع زیست محیطی .
مبـاحثی کـه زمینـه هـای فرهنگـی و اجتماعی موجود در اقلیم را به زمینۀ طبیعی آن اقلیم پیوند می دهد؛ وضـعیت زنـان در جامعـۀ ایلی و روستایی و زیستن در شرایطی که گفتمان حاکم مردسالارانه به وجود آورده است ؛ پیوند مسائل زنان با «زمین »، که هستۀ مرکزی بحران های داستان از آن نشـأت مـی گیـرد و پیوسـتگی عمیقی که گفتمان حاکم با زیست بوم جامعۀ روستایی دارد، از جملۀ این مباحـث هسـتند.
از این حیث رمان کلیدر ظرفیت های لازم را برای تحلیل بـا رویکرد اکوفمنیستی دارد و در ایـن پـژوهش بـرآنیم کـه مسـائل مربـوط بـه زنـان و هوّ یـت اکولوژیکی آن ها را به عنوان بخشی از جامعۀ ایلی و روستایی رمان تبیین کنیم .
در مقالـۀ «خوانش اکوفمینیستی رمان اندوه جنگ با تأکید بر رابطۀ فرهنگی و نمادین » (١٣٩٦)، مشترک با قلی پور و خلیل الهی ، و مقالۀ «نقد اکوفمینیستی داستان آبی ها»(١٣٩٧)، و مقالۀ « نقد اکوفمنیستی زنان بدون مردان »(١٤٠٠)، نمونه های عملی این نقد را ارایه داده است .
٢. ٤ ارتباط نمادین زنان با طبیعت در میان اکوفمنیست ها، چه با رویکرد فرهنگی و چه رویکرد اجتماعی این باور وجود دارد کـه زنـان بـه شـکل نمـادین بـا طبیعـت پیونـد دارنـد و ایـن پیونـد خاسـتگاه اسـطوره ای دارد.