چکیده:
آرمان سعدی، در جایگاه مصلحی اخلاقی و خردگرا، راستی و راستگویی است، امّا سعدی شاعر زندگی است و در عین توجه به آرمان، واقعگرا نیز هست و میبیند واقعیتی که در آن است، با آرمان فاصله بسیار دارد. مسئله دروغ هم یک واقعیت است، البته واقعیتی نامطلوب و دروغ مصلحتآمیز مطرح شده در گلستان هم بسا یک نیاز باشد. این پدیده را میتوان از دو دیدگاه بررسی کرد. نخست از دیدگاه جامعهشناختی که بر طبق آن سعدی چونان یک جامعهشناس و یک روانشناس اجتماعی به توصیف آن میپردازد و بس، دوم، از دیدگاه اخلاقی از یکسو و با نگاهی تنها ابزار بیان تاکید بر احتراز از فتنهانگیزی است و از سوی دیگر و با نگاهی دیگر، تنها عامل رهایی مظلومان بیگناه است از بیداد بیدادگران و به همین سبب، به صفت «مصلحتآمیز» موصوف شده است.
خلاصه ماشینی:
2. با دروغ: در برابر منظری که از آن به «بیدروغ» تعبیر شد، میتوان از منظر «با دروغ» یا اثبات نوعی دروغ نیز سخن گفت و چنانکه از ظاهر عبارت بر میآید، این حقیقت را پذیرفت که سعدی از گونهای دروغ دفاع کرده و آنرا به صفت «مصلحتآمیز» موصوف ساخته است.
پیداست که یکی از شدیدترین ظلمها و بیدادترین بیدادها، گرفتن جان بیگناهان است و سعدی تنها و تنها برای پیشگیری از چنین بیدادی است که دروغ را روا دانسته و بر آن نام «دروغ مصلحتآمیز» نهاده و این امر مهم را تنها در دو موضع از آثار خود مطرح کرده است؛ یکجا در گلستان و یکجا در بوستان: ـ در گلستان: «پادشاهی به کشتن اسیری اشارت کرد [اسیر] ملک را دشنام دادن گرفت...
ثانیاً، سعدی، خود با بیان هنرمندانه و با دقت و ظرافتی که ویژۀ اوست، بر این معنا تأکید میکند که دروغ مصلحتآمیز تأمین کنندۀ نفع شخصی نیست و دروغی که در خدمت نفع شخصی باشد، مردود است.
علی پاشا صالح در یکی از حواشی خود در ترجمه تاریخ ادبی ایران (ادوارد گرنویل براون، انتشارات امیرکبیر، 1358ش، 2/945 ـ 960، به نقل از: عابدی، جدال با سعدی در عصر تجدد، شیراز، دانشنامه فارس با همکاری مرکز سعدیشناسی، 1391ش، 263) مینویسد: «ماکیاولی میگفت فرمانروا برای تثبیت قدرت و استقرار حکومت میتواند به هر وسیلهای متوسل شود ولو اینکه خلاف قانون و دور از شرط حزم و احتیاط باشد...