چکیده:
نویسندگان، پس از ذکر یک مقدمه در مورد شکلگیری نظریه اقتصاد کلان، به
ارزیابی مکتبهای مهم آن میپردازند. ابتدا به شعبههای کینزی اشاره
میکنند، سپس مکاتب پولگرا، کلاسیک جدید و دیگر شعبههای کلاسیکها را مورد بحث
قرار میدهند. در پایان ضمن بررسی مکاتب کینزی جدید و اندیشههای رشد محور،
مقاله را با یک نتیجهگیری کوتاه به پایان میرسانند. این مقاله یکی از
منابع علمی و جامع در معرفی عقاید انواع مکاتب اقتصاد کلان شمرده میشود.
خلاصه ماشینی:
"در خلال اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 در مورد جدال کینز و کلاسیک، اجماعی حاصل شد که در آن این امر به طور عمومی پذیرفته شد که در سطح نظری، زمانی که اثر پیگو یا اثر ثروت مربوط به کاهش قیمت روی هزینه مصرفی به حساب آید، در قالب مدل IS-LM کینزی، تعادل به همراه بیکاری، تنها هنگامی وجود دارد که مقاومت دستمزد اسمی در برابر کاهش، مانع از تعدیل خود کار کلاسیک به سوی اشتغال کامل گردد.
برو وسلایی مارتین (1995) در این رابطه مؤثرتر هستند و ذکر بخشی از نوشته آنان ارزش دارد: اگر ما بتوانیم درباره گزینههای سیاست دولتی (که اثر کمی در نرخ رشد بلندمدت داشتهاند) مطالبی یاد بگیریم در آن صورت میتوانیم برای بهبود استاندارد زندگی بیش از آنی مشارکت داشته باشیم که به وسیله تمامی تحلیلهای ضد سیاستی و تنظیم سیاست فعال در تاریخ اقتصاد کلان، تدارک دیده میشود.
Christensen (1989) Monetary Policy and Policy Credibility: Theories and Evidence، Journal of Economic Literature 27، March، pp.
J. (1981) Output Fluctuations and Gradual Price Adjustment، Journal of Economic Literature 19 Political Economy 90، December، pp.
Stiglitz (1993) New and Old Keynesians، Journal of Economic Perspectives 7، Winter، pp.
G. (1989) Real Business Cycles: A New Keynesian Perspective Journal of Economic perspectives 3، Summer، pp.
A. (1994) Empirical Methodology in Macroeconomics: Explaining the Success of Friedman and Schwartz’s A Monetary History of the United States، 1867-1960، Journal of Monetary Economics 34، pp.
R. Vane (1997) Modern Macroeconomics and its Evolution from a mOnetarist Perspective: An Interview with Professor Milton Friedman، Journal of Economic Studies 24."