چکیده:
علم منطق در جهان اسلام همانند دیگر شاخه های علوم و فلسفه در قرون وسطی کاملا غربی [یونانی] است و با فلسفه شرقی [فلسفه هندوچین] هیچ گونه ارتباطی ندارد.
این منطق همان گونه که توسط مکتب ارسطوئی متاخر یونانی حفظ و منتقل شده بود، تماما به تقلید از سنت یونانی کلاسیک توسعه یافت.
مقاله حاضر ترجمه مقاله کوتاهی است از دانشمند برجسته آلمانی؛ نیکلاس رشر که تکامل منطق را در جهان اسلام از نقطه شروع آن در اواخر قرن هشتم [قرن دوم هجری] تا افول آن در قرن شانزدهم میلادی [قرن دهم هجری] به اختصار و تنها با ذکر مهمترین گرایشها، شخصیتها و موفقیتها شرح می دهد.
خلاصه ماشینی:
"ابن سینا و تأثیر وی در منطقعلی رغم از بین رفتن مدرسه بغداد در حدود سال 1050 میلادی [434 ه] مطالعات منطقی در جهان اسلام ادامه یافت و بقای آن با این واقعیت تضمین شد که منطق، به وساطت علم طب همان گونه که از مسیحیان سوری اخذ شده بود، به عنوان بخشی مکمل از سنت طبی - فلسفی جهان اسلام تلقی گردید.
از نظر گاه کمی قرن یازدهم [پنجم ه] افولی در تاریخ منطق در جهان اسلام محسوب میگردد معهذا این دوره خلاقترین منطقدان عالم اسلام، دانشمند بزرگ ایرانی «ابن سینا» (980-1037) [364-421] را که [در غرب] با نام «اویسنا» (Avicenna)(26) شناخته میشود به وجود آورده است.
) توصیه ابن سینا در مطالعه منطق از طریق مقالات و آثار مستقل منطقی به جای توجه به متون ارسطویی در شرق عالم اسلام با موفقیت کامل مواجه شد؛ تنها در غرب اسلامی یعنی در اسپانیا (اندلس) سنت مطالعات ارسطوئی مدرسه بغداد تا مدتی باقی ماند.
ثانیا: تأکید بر اصالت [و استقلال] منطق در جهان اسلام تا حدی نابجاست، چرا که تمامی منطقدانان ـ حتی ابن سینا که اصیلترین آنهاست ـ مطالعات منطقی خویش را به عنوان بازسازی تعالیم منطقی یونان و نه یک ابداع پیشتازانه تلقی نمودهاند.
نظریه منطقی موجهات در جهان اسلام به نقطه بسیار والائی نسبت به هر مرتبهای پیش از دوره کنونی ما رسیده است (Rescher, N, Tempord modalities in arabic logic Reidel Dordreht, 1966, p:38)به خاطر همین اصالتها و نوآوریهاست که مترجم معتقد است این دوره از پژوهشهای منطقی که بر محور ابداعات «ابن سینا» شکل گرفته و توسط پیروان وی (مثل خواجه نصیر طوسی، قطب الدین رازی، کاتبی قزوینی و..."