چکیده:
یکی از مسایلی که همواره در جهت تحلیل هویت در ایران مورد توجه قرار گرفته است، نحوه مواجهه روشنفکران، فعالان و کنش گران اجتماعی دوره مشروطه با «مدرنیته» است. فهم این مساله از آنجایی ضروری به نظر می رسد که فرهنگ سنتی و «شیوه زیست» مبتنی بر آن، به واسطه تاثیرات روزافزون نفوذ فرهنگ مدرن، با چالش های فراوانی روبرو شده است. پژوهش حاضر، درصدد است با تحلیل گفتمان هویتی شکل گرفته در انقلاب مشروطیت، به فهم این مساله یاری رساند که حرکت ها و جنبش های اجتماعی چه واکنشی در رویارویی با مدرنیته (غرب) از خود نشان دادند؟
هدف بحث ما تبیین و تحلیل گفتمان هویتی مشروطه است. بنابراین با نگاهی نیت مند، در این مقاله تلاش خواهد شد تا از چشم انداز هویتی به بررسی نحوه مواجهه جامعه ایرانی با دنیای مدرن پرداخته شود. اینکه چگونه در این مقطع، با ایجاد نوعی دگرگونی سیاسی- اجتماعی متمایز از ادوار پیشین، شاهد شکل گیری فرایندهای جدیدی هستیم که عناصر درون گفتمانی آن دارای نوعی «ناهم سنخی» و «ناهم زمانی» و «عدم انطباق» با گفتمان سنتی می باشد و انقلاب مشروطه را واجد صفات و خصایلی می کند که آن را بتوان «مرز ایران قدیم و جدید» تلقی نمود.
خلاصه ماشینی:
"اینکه چگونهدر این مقطع،با ایجاد نوعی دگرگونی سیاسی-اجتماعی متمایز از ادوارپیشین،شاهد شکلگیری فرایندهای جدیدی هستیم که عناصر درونگفتمانیآن دارای نوعی«ناهمسنخی»،«ناهمزمانی»و«عدم انطباق»با گفتمان سنتیمیباشد و انقلاب مشروطه را واجد صفات و خصائلی میکند که آن را بتوان«مرز ایران قدیم و جدید»تلقی نمود.
در این مقطع،با ایجاد نوعی دگرگونی سیاسی-اجتماعی متمایز از ادوار پیشین(آدمیت،1355:88 و 89)،شاهد شکلگیری فرایندهای جدیدی هستیم که عناصردرونگفتمانی آن دارای نوعی«ناهمسنخی»1،«ناهمزمانی»2و«عدم انطباق»با گفتمانسنتی میباشد و انقلاب مشروطه را واجد صفات و خصائلی میکند به گونهای که آنرا میتوان«مرز ایران قدیم و جدید»(بشیریه،1380:41)دانست.
رسشهای تحقیق پرسشهای ما در این مقاله چنین است:آیا انقلاب مشروطیت بیانگر نوعی استمرارتاریخی و برآیند طبیعی عوامل و مؤلفههای داخلی است؟آیا انقلاب مشروطه حاصلتعارض میان دو فضای اندیشگی سنتی و مدرن است؟انقلاب مشروطه در ایران برآمدهاز کدام زمینههای فکری-اجتماعی بود؟نظام معنایی مشروطیت،چه خردهگفتمانهاییرا در چارچوب اثبات یا نفی(مقاومت)تولید نموده است؟نزاعها و مجادلات فکریبرآمده از خردهگفتمانهای مندرج در گفتمان مشروطیت چه بازتابی در سطح جامعهداشته است؟تقابل با همپذیری اندیشههای سنتی و مدرن در فرایند انقلاب مشروطیتچگونه میباشد؟نیروهای مدافع گفتمان مدرن،مدرنیته را چگونه تعبیر و تفسیر میکردند؟ هدف از ارائه این مقاله،فراهم نمودن زمینه برای درک این مسئله است که با نگاهینیتمند و فارغ از حشویات،بتوان ادراکات و تصورات روشنفکران و نخبگان ایرانی رااز اندیشهها و نهادهای هویتی مدرن درک نمود.
لمبتون»که مشروطیت را بیشتر به عنوان یکجنبش اصلاحی در جامعه سنتی میدانند،تصور غالب بر این است که انقلاب مشروطیت به واسطهبرخورداری از سه مشخصه«خشونتآمیز بودن»،«ناگهانی بودن»و«پرشتاب و تند بودن»،واجد خصیصهانقلاب است؛زیرا از یک سو تغییراتی جدی در نگرشها و ادراک اجتماعی به وجود آورد و از سوی دیگربا نقد ساختارهای موجود،زمینه را برای طرح مفاهیم و تشکیلات مدرن فراهم نمود(آبراهامیان،1979:389-386)."