چکیده:
مطالعه در عناصر سازندهء هر اثر ادبی و کشف قوانین حاکم بر آن،ما را در شناخت ساختارهای درونی متن و تعیین عنصرهای سازندهء آن یاری میدهد.در این مقاله با نگاهی ساختارگرایانه به مثنوی،عناصر سازندهء طنزهای آن بررسی،و نشان داده میشود که کدام یک از این عناصر، عنصری کاراتر در شکلگیری طنزهای این کتاب به شمار میرود.به علاوه با کشف عامل یا عوامل اصلی زیبایی طنزهای مثنوی،مشخص میگردد که هنر مولانا در آفرینش طنز در کدام گستره از ساحتهای چهارگانهء زبانی،محتوایی،ساختاری و بلاغی،قویتر است.
خلاصه ماشینی:
"بررسی دقیق فنون قصهپردازی نزد مولانا میپردازیم،درمییابیم که او در این کار از مؤثرترین و زیباترین فنون بهره گرفته است.
دلیل این امر،آن است که مولانا هرگز خود را دربند ابزار کار محدود نمیکند
اینروش همان است که در کتاب کلیله و دمنه نیز کاربرد دارد و این سخن بزرجمهر
مولانا تحت تأثیر بینش کلنگر او بیشتر از نوع طنزهای ساختاری (structural irony) است و او کمتر به کاربرد عنصرهای زبانی،برای ساختن طنز کلامی (verbal irony) تمایل نشان
از اینرو در بررسی عناصر اصلی سازندهء طنز مولانا باید از همین نقطه آغاز کنیم؛یعنی عنصر
مولانا برای خلق کاریکاتورهای خود غالبا از شیوههای سهگانهء زیر بهره میگیرد:
نمونههای کاربرد این شگرد در طنزهای مثنوی بسیار است.
دیگر از راههای طنزآفرینی است که مولانا در بسیاری از حکایات طنزآمیز خود و از جمله در
قسمت آخر این طنز از آنها بهره برده است.
کاریکاتور دیگر از این دست را در دفتر نخست مثنوی میخوانیم.
پهلوان!»هم بر طنز این تصویر اغراقشده افزوده است:
شگرد،که غالبا در شکلهای لطیفهوار و سادهتر طنز کاربرد دارد در طنزهای مولانا عموما به دو
نوعی از این غافلگیریها صرفا در پایان حکایت میآید و تمام بار و زیبایی طنز را به
البته ضربهء پایانی بیت آخر نیز عنصر مؤثری در زیبایی طنز است:
طنزهای مثنوی آنچنان بدرستی انتخاب شده است که کمتر عنصر دیگری با آنها برابر
بدون شک مولانا بر استفاده از عناصر زبانی و بلاغی در قوت بخشیدن به طنزهای خود تأکیدی
4. مولانا در طنزهای مثنوی از عناصر زبانی،بهرهء بسیاری نبرده است."