چکیده:
چکیدهمحور مقاله حاضر، عبارت است از تبیین رابطه میان کیفر (مجازات) و مسئولیت. نویسنده ابتدا به بررسی مفهوم کیفر وتفاوت آن با تنبیه غیرکیفری و همچنین انتقام میپردازد. سپس تحت عنوان «هدف از کیفر»، ضمن پرداختن به فلسفه کیفر(مجازات)، به چهار نظریه در این زمینه اشاره میکند: 1. نظریه گذشتهنگری؛ 2. نظریه نتیجهگرایی مبتنی بر واقعیات؛ 3. نظریه نتیجهگرایی مبتنی بر عقل؛ 4. نظریه سودگرایی. آنگاه ضمن بررسی نسبتا تفصیلی نظریه کانت در باب فلسفه مجازات، به مفهوم اجمالی مسئولیت اشاره میکند و سپستحت عنوان «عمل غیرقانونی» به شرط ایجاد مسئولیت میپردازد. سرانجام در پایان مقاله، تحت عنوان «مسئولیت و عذر موجه» مؤلف در واقع، بعضی از عوامل را رافع مسئولیت کیفرینظیر اجبار و جنون را مطرح میکند و به تحلیل علی عذرهای موجهی نظیر اجبار دست مییازد، سپس به عنوان نقطهمحوری بحث، به مرز میان رفتار اختیاری و غیراختیاری اشاره میکند و اینکه این مرز در فرهنگهای مختلف تا حدودیمتفاوت است. این مقال، در مجموع مطالب مفیدی را دربردارد، هرچند ممکن است برخی بخشهای آن قابل نقد باشد.
خلاصه ماشینی:
"این مسئله نوعا در تلاشبرای تعیین این نکته مطرح میشود که آیا اقدام حکومت علیه فرد «تعقیب جزایی» به نحوی که در اصلاحیه ششم [قانوناساسی آمریکا] به کار رفته است، محسوب میشود یا خیر؛ اگر چنین باشد، آنگاه فردی که در معرض این عمل واقع شدهممکن است به حقوق خاص مربوط به آیین دادرسی، از قبیل حق محاکمه با حضور هیأت منصفه و حق روبهرو شدن باشاهدان مخالف، متوسل شود.
نخستین مرحله از تحلیل حقوقی همیشه تعیین این نکته است که آیا اتفاق نامطلوبی افتاده که به خاطرآن فردی باید مسئول شناخته شود؟ از نظر کیفر جنائی این وضعیت منفی باید متضمن نقض قانونی باشد که از قبل رسمااعلام شده و دقیقا به شهروندان هشدار میدهد که نقض قانون ممکن است باعث ایجاد مسئولیت گردد.
زمانی که اینوضعیت منفی نقض قانون ایجاد شد، میتوان به این مسئله پرداخت که آیا فرد خاصی مسئول تحقق آن است؟ اگر فردیمسئول باشد، آنگاه در مورد عادی، نظام حقوقی کیفری را برای آن عمل وضع خواهد کرد.
چندان کمکی نمیکند که شرط کنیم عمل باید از روی اراده انجام شود؛ زیرا بدون دستهبندی حرکاتجسمی به عنوان عمل بشری از کجا بدانیم که آیا اراده کارگر است؟ نحوه رویکرد ما به این مسئله در عمل آن است کهفرض کنیم فقط در صورتی که عامل مشخصی که فاعلیت را نفی میکند وجود داشته باشد ـ مانند تومور مغزی، راه رفتندر خواب، هیپنوتیزم، صرع ـ میتوان فرض کرد که حضور ظاهری فاعلیت دلالت بر فاعلیت میکند."