چکیده:
آقای حجاریان، مساله منجیگرایی و موعودگرایی را از بعد جامعهشناختی در ایران و جهان بررسی میکنند، ایشان براساس تئوری و ترغیبات ساختاری معتقد است ساختارهای پاتریموینال و ساختارهای جاکن شده و بحران معنا و هویت زمینههای به وجود آمدن هزارهگرایی میشود و در مورد موعودگرایی عامل اندیشه و ایدئولوژی دهقان و کوچ روانه را نیز مهم میداند. زرتشتیگرایی و اندیشه مهدویت، شیعه را به همراه ترغیبات ساختاری در ایران مهمترین عوامل بروز چنین جنبشهایی میداند و در بعد اندیشگی نیز 11 مورد را که عمدتا غربیاند تأثیرگذار بر موعودگرایی ایران میشمارد. به نظر ایشان بهترین وضعیت برای بسیج مردم و ظهور جنبشهای موعودگرایانه، جامعه تودهوار است و جامعه ایران نیز در این سمت، رو به حرکت است.
خلاصه ماشینی:
"چکیده: آقای حجاریان، مساله منجیگرایی و موعودگرایی را از بعد جامعهشناختی در ایران و جهان بررسی میکنند، ایشان براساس تئوری و ترغیبات ساختاری معتقد است ساختارهای پاتریموینال و ساختارهای جاکن شده و بحران معنا و هویت زمینههای به وجود آمدن هزارهگرایی میشود و در مورد موعودگرایی عامل اندیشه و ایدئولوژی دهقان و کوچ روانه را نیز مهم میداند.
در آن هست درست نیست و همچنین تعمیم منجیگرایی به فاشیسم نیز صحیح نمیباشد؛ زیرا همانطور که اشاره شد بار معنایی منجیگرایی به باور به ظهور یک منجی براساس آموزههای دینی و فطری اشاره دارد و این امر در مورد فاشیسم و سوسیالیسم و جنبشهای ضد استعماری و یوتوپیاهای تخیلی مشاهده نمیشود.
3. ایشان جنبشهای منجیگرایی نیمه مدرن را حاوی اندیشههای یوتوپیایی برشمرده و به گونهای بین منجیگرایی و یوتوپیایی بودن پیوند برقرار میکند و در نهایت اندیشه مهدویت را در ردیف آنها قرار میدهد و تصریح میکند که در ایران زرتشتیگرایی و اندیشه مهدویت به اضافه ترغیبات ساختاری، ایران را مستعد چنین جنبشهایی کرده است.
در حالی که اندیشه مهدویت ریشه در متون دینی و فطری داشته و جنبشهایی نیز که براساس آن شکل میگرفت، یک نوع کپی از حقیقت منجی بوده است؛ ولی جنبشهای منجیگرایی نیمه مدرن هیچ یک ریشه در متون دینی نداشتهاند.
اولا ایشان از جنبشهای موعودگرا و هزارهگرا در ایران سخن میگوید در حالی که چنین جنبشهایی به مفهوم جنبش در ایران نداشتهایم، در برهههایی از تاریخ خصوصا زمان استعمار و فرقهسازیهای استعماری ما شاهد مدعیانی مثل بابیت، بهائیت بودهایم؛ لکن بر آنها اطلاق مفهوم جنبش به سختی امکانپذیر است و هر ادعایی در این زمینه را نمیتوان جنبش اجتماعی که حاوی حرکت و تحول در اجتماع است دانست."