چکیده:
بحث درباره مقوله آزادی و خواست آزادی یکی از چالشهای بزرگ تاریخ جوامع بوده است.مفهوم آزادی در طول زمان فرازونشیبهایی طرح کرده و در عصر حاضر در بستر گفتمان سیای و اجتماعی از محدوده آزادیهای سیاسی فراتر رفته و در صدر مباحث حقوقی و حقوق شهروندی جای گرفته است. آزادی یکی از شرطهای اساسی دمکراسی محسوب میشود و اینک در تعاملی پیشرونده همچنان مسئله مبرم بسیاری از جوامع بهشمار میآید.آنچه رویکرد جوامع را به این مسئله از یکدیگر متمایز میکند،تعابیر و تفاسیری است که فرهنگهای مختلف از مسئله آزادی ارائه میدهند.برای تحقق آزادی عمومی ایجاد قوانین حقوقی منبعث از حقوق بشر ضرورت دارد.
خلاصه ماشینی:
"البته لاک استدلال میکند که دولت است که با تاسیس جامعه سیاسی موجب میشود که وضع جنگ بین انسانها خاتمه یابد اما اگر -------------- (1)-انقلاب انگلستان به سال 0461 و 8861 آزادی را ضمن تعیین حدومرز آن وارد نهادهای بریتانیا کرد.
(2)-دموکراسی لیبرال شکلی از حکومت بر خود است که براساس خواست اکثریت مردم عمل میکند و آزادی فردی بالا ترین ارزش در این نوع دمکراسی محسوب میشود.
کاستن از قدرت خود به عنوان عنصری از جامعه و به قصد ادای بیشترین سهم خود سدی است در برابر آزادی همه،برای رسیدن به آزادی همگانی(تکتک افراد جامعه)یعنی رسیدن به مرحله جامعه مدنی باید سنجیده و آگاهانه بر سر راه هرگونه عامل مخدوشکننده فرد و زندگی فردی، موانع قانونی ایجاد شود.
کدام آزادیها آنقدر مهم هستند که باید حتی به قیمت فدا کردن آزادیهای دیگر حفظ شوند؟آزادی چه کسی باید تضمین شود؟ نقش حکومت و قانون در تامین برخی آزادیها برای دستهای مردم چیست؟وظیفه دولت در حمایت از آزادی برخی از طریق محدود کردن آزادی دیگران تا کجاست؟ مسئله اساسی آن است که چه قوانینی پایهریزی شود تا بیش از آنچه آزادی به دست آمده از دست نرود.
ازاینرو به اعتقاد هایک توسعه خدمات رفاهی به معنای انکار یا نفی آزادی نیست بلکه این اقدامات به جهت بسط آزادی و از طریق برداشتن موانع از سر راه اکثریت مردم یا به عبارت دیگر -------------- (1)-فردگرایان لیبرال درواقع همان لیبرالهایی بودند که در قرن 91 نظریه لیبرالیسم فایدهگرا را به کمال رساندند."