چکیده:
چوبک در داستانهای کوتاه و رمانهای تنگسیر و سنگ صبور بخشی از زوایای تاریک حیات فردی و اجتماعی ایران را در دهههای سی و چهل قرن چهاردهم هجری آشکار میکند.آثار او آیینهای است که سیمای واقعی ایران را در آن سالهای پرتپش نمایان میسازد.چوبک در آثارش تلاش خود را برای تجسم بخشیدن پلیدیها،خشونتها و پلشتیهای اجتماع و سرنوشت شوم انسانهای تیرهبخت به کار گرفت.در این مقاله سعی شده است ضمن نقد مکتبی آثار این نویسنده و نگاهی گذرا به درونمایههای داستانهای کوتاه وی،رمان سنگ صبور همراه با تشریح محورهای فکری چوبک مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله سعی شده است ضمن نقد مکتبی آثار این نویسنده و نگاهی گذرا به درونمایههای داستانهای کوتاه وی،رمان سنگ صبور همراه با تشریح محورهای فکری چوبک مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
4. زمان و مکان زمان واقعی داستان،فقط چند روز را دربرمیگیرد؛یعنی از وقتی که گوهر مفقود میشود تا زمانی که جنازهء او در خانهء سیف القلم به دست میآید و البته در این زمان محدود با توجه به بهرهگیری از تکنیک جریان سیال ذهن،خواننده به زمانهای بسیار دور،به تاریخ ایران نیز کشانده میشود،اما زمان ملموس و عینی داستان فقط چند روز از شیراز سال 2131 را شامل میشود که زلزلهای تمام شهر را میلرزاند و در همان سال قاتل بالفطرهای با اعتقاد به ایدئولوژی خشونتبار خود کمر به قتل روسپیان و دلالان محبت و بیماران سیفلیسی و سوزاکی میبندد.
به عبارت دیگر تم داستان که تراژدی انسان تنها را در عصر مدرنیته تشریح میکند در محدودیت مکان و فضا بهتر و ریشهایتر القا میشود،ضمن آنکه چوبک داستانسرای جنوبی این مرز و بوم با احاطهای که بر محیط جنوب و فرهنگ آن اقلیم کهن دارد،سرزمین فارس را به واسطهء چندین سال زندگی در شیراز و آشنایی با زیر و بم فرهنگ و زبان و مناسبات اجتماعی آن برمیگزیند و با قلم افسونگرش تصویر میکند.
داستان سنگ صبور که عصارهء فکری و مفهومی داستانهای چوبک را با خود دارد با این بیت تفکربرانگیز و ژرف رودکی آغاز میشود: با صد هزار مردم تنهایی بیصد هزار مردم تنهایی تنهایی،انزوا،گوشهگیری،تشویش و اضطراب و نهایتا پوچی و نیستانگاری یکی از محوریترین نتایج و دستآوردهای روانی-اجتماعی مدرنیته است."