چکیده:
مسئله فهم در تاریخ انسانها سابقهای طولانی دارد و در تاریخ تفکر مسلمانان
سابقهای هزار ساله. هر یک از مکاتب با روش خاص خود به آن پرداخته اند.
علم هرمنوتیک رشتهای نوظهور در تفکر مغرب زمین است و سابقه آن به
عصر روشنگری باز می گردد. این شاخه در دهههای اخیر در غرب و در
سالهای اخیر در ایران رونق یافته است.
مقاله حاضر برآن است تا با بررسی دو مشرب مهم هرمنوتیکی عینی گرایی
و نسبی گرایی به مقوله تفسیر و فهم متون پرداخته و با مقایسه روش های
تفسیری قرآن و مباحث مطرح در علوم اصول فقه به نقاط اشتراک و افتراق
آنها نظری بیفکند. لازم بذکر است هرمنوتیک و علم اصول فقه در بردارنده
مکاتب و گرایشهایی گوناگون است که گاه ممکن است با هم تضاد داشته
باشند اما نظریاتی در علم اصول انتخاب و مقایسه شدهاند که مورد قبول
نگارنده میباشد. در این نوشته پس از معرفی دو مشرب عینی گرایی و
نسبیگرایی در هرمنوتیک، به معرفی مکتب تفسیری غالب در علوم اسلامی
و قرآن پرداخته و روش مفسران اسلامی را روشی حد وسط بدور از افراط و
تفریط انتخاب کرده و امید است بدور از هرگونه جنجال سیاسی به تبادل
اندیشه پرداخته و کاستیها و کمبودهای موجود در این علم را شناسایی کرده
و به رفع آن پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"همانطور که قبلا بیان شد متفکران اسلامی بدون اینکه در مباحث خود نامی از هرمنوتیک برده باشند، قبل از طرح این مبحث توسط متفکران غربی برای فهم و تفسیر قرآن و سنت از روشهای ابداعی استفاده کرده اند که طی سالیان متمادی تکمیل و ارائه شده است.
2. از آنجا که این کتاب کلام خالق هستی است بطور قطع سخن او از انسجام درونی برخوردار است و امکان ندارد تناقضی در آن دیده شود:و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا(نساء،4/82) و در عین حال نباید فقط از دید الفاظ و معانی ظاهری به آن نگریسته شود بلکه باید به فراخور ابعاد دیگر نیز به آن پرداخته شود و اگر ظاهر قرآن با مطلبی یقینی و عقلی تزاحم داشت و یا در تعارض بود به حکم آنکه در کلام خداوند باطل راه ندارد باید از ظاهر قرآن صرف نظر کرد:لا یأتیه الباطل من بین یدیه(فصلت،41/42) مشهور اصولین یگانه دلیل بر حجیت ظواهر الفاظ را بنای عقلا و یا سیره علمی آنها می دانند.
2. بعضی از آیات به واسطه آیات محکم قابل تفسیر و تأویل میباشند و قابلیت انعطاف برای فهمهای چندگانه را دارند،که این مسئله نوعی نسبیت فهم را به دنبال دارد اما باید توجه داشت که این نسبیت، نسبیت مطلق نیست بلکه از دو جهت محدود است: اول از ناحیه خود آیات زیرا همان طور که گفت شد همه آیات به این صورت بیان نشدهاند بلکه صراحت و ظهور در معنی واحدی را دارند،ثانیا از جهت مفسر فهم قرآن روش خاص خود را دارد که هر برداشتی از آن صحیح نمی باشد."