خلاصه ماشینی:
"com مقدمه: حقوق جزا اگرچه به معنای پدیدهی کیفری و مجازات قدمت بسیاری به طول عمر بشر دارد و اگرچه از زمانی که عملا انسان متوجه وجود اختیار نسبی نوع خود شد به تقبیح و تنبیه متخلفان پرداخت ولی از آنچه که بتوان آن را به عنوان اصول مدون جرم و مجازات نامید،مدت کوتاهی میگذرد به خصوص اگر در مورد اجرایی شدن این اصول سوال کنیم با جواب شگفتانگیز مواجه خواهیم شد«هنوز هیچچیز»!.
از جمله تاکیدهای رنسانس، انسان محوری و عرفیسازی بود،مبانیای که علوم انسانی و حتا علوم تجربی را مجبور به باز تعریف مفاهیم یک تکان جدید و یک حرکت تازه همواره میتواند فواید بسیاری در پی داشته باشد به ویژه اگر این تکان دارای یک نقطه حرکت با انگیزه (Point motive) و یک هدف معین قابل غربال (Cible detinitiv) باشد بنیادین جامعه و فرد کرد و از همین رهگذر توانست نسبت به ناهنجاریها و انحرافهای جامعه،حساسیت واقعبینانهتری را ارایه کند.
تفاوت حقوق جزای اختصاصی و عمومی این است که حقوق جزای اختصاصی مربوط به بخش متغیر جرایم و مجازاتها میشود در حالی که حقوق جزای عمومی به مطالعه بخشهای ثابت میپردازد؛در نتیجه هیچگاه این دو با همدیگر جمع نمیشوند اگرچه مطالعهی جرایم و مجازاتها بدون استفاده از هردو غیر ممکن میباشد مطالعهی حقوق پدیدهی جنایی موضوع«حقوق کیفری»عبارت است از:تمامی قواعد سامان بخش به واکنش بر ضد پدیدهی کیفری.
در واقع آیین دادرسی کیفری عرصه نبرد میان دولت«به نام عدالت کیفری»و شخص متهم است(اتهام و دفاع) این مواجهه جریان اعمال حقوق جزا را از زمان اقدامات اولیه(تحقیقات پلیس)تا انتها(طرق اعتراض و صدور حکم)تعیین میکند محرومیت از حقوق اولیه و مجازات تبعید برای محکومان سیاسی از فهرست مجازاتها خارج شد."