خلاصه ماشینی:
در کشورهای پیشرفته صنعتی،مسایلی که به نیروی کار و چگونگی فعالیت آنها در بنگاه، مربوط میشود،همسنگ مسایل تکنولوژی حایز اهمیت تلقی میگردد و در ساختار کلی سازمان به آن بسیار توجه میشود ]BURNES HAKEEM,1993[ انتقال از تمرکز بر تکنولوژی به تمرکز بر انسان،روند جدیدی است که در جهت افزایش قدرت رقابتی بنگاهها رخ داده است و اصطلاحا به آن رویکرد«انسان مرکزی» (ANTHROPOCENTRIC) گفته میشود،بدین معنا که بشر به عنوان کانون تمامی پیشرفتها و نوآوریهای تولید تلقی میشود.
از سوی دیگر،در این زمینه اتفاقنظر عمومی وجود دارد که ویژگیهای تکنولوژی بیشتر براساس اوضاع و احوال مستولی بر کشور تولیدکننده تکنولوژی مشخص میشود؛بعلاوه معمولا،از سطح درآمد، فراهم بودن و هزینه منابع و نظام سازمانی کشوری که تکنولوژی برای آن طراحی میشود نیز متأثر است ]FARHANG,1993[ .
اینها عبارتند از:سیاست دولت، ظرفیت جذب تکنولوژی و بعد فرهنگی ]ROBINSON,1989[ (به تصویر صفحه مراجعه شود) سازههای ارگونومی کلان که در سیاستهای دولت باید مورد توجه قرار گیرد مشتمل است بر ارزیابی درست از نیازهای کشور با توجه به ماهیت (NATURE) و نوع تکنولوژی،ایجاد مراکز تحقیقاتی مرتبط و تاسیس سازمانهایی که وظیفه کاربرد ایمن و ارتقاء دانش ارگونومی را در محیط کار بنگاههای اقتصادی برعهده دارند.
» به هر روی از آنجا که بیشتر اصول و مفاهیم ارگونومی ریشه در کشورهای پیشرفته صنعتی دارند و در اوضاع و احوال ویژه کشورهای رو به توسعه صنعتی کاملا قابل اجراء نیستند،از همینرو استانداردها و قواعد این علم نیازمند آنند که دریافت اجتماعی-اقتصادی این کشورها اعتبار لازم یافته و پذیرفته شوند.