چکیده:
بحث تجربه دینی در دو سه قرن اخیر مطرح گشته است، ولی ماده خام این بحث را
گزارشهای عرفا از تجارب خویش تشکیل میدهد. این مقاله ابتدا خصوصیات تجربه دینی را
از دیدگاه نظریهپردازان اصلی آن در غرب برشمرده است. سپس ملاکها و معیارهای ایشان
با آنچه ابنعربی گزارش داده، مقایسه شده و ‹‹خیال›› به عنوان محور بحثهای
ابنعربی در بحث تجربه دینی معرفی شده است. آن گاه نسبت بین تجربه عرفانی و تجربه
دینی، و ملاکهای بازشناسی آنها از دیدگاه ابنعربی بیان گشته است.
خلاصه ماشینی:
"وقتی خودش در آنچه دیده و تجربه کرده حیران است، چگونه می تواند همان چیزی که عقل را به حیرت انداخته برای سایر عقلا بیان نماید؟ از تفاوتهای علم احوال و علم اسرار این است که برای اولی میتوان اصطلاحی وضع کرد ـ مثلا حالتی عرفانی را «سکر» و یا «مستی» نامید ـ ولی یافتن اصطلاح برای علم اسرار مشکل، بلکه غیر ممکن است و تنها به نحو اشاره می توان بدان پرداخت.
(ابنعربی، بیتا، ج1، ص89) تجربه دینی در خدمت ایمان اگر ایمان را از نوع یقین بدانیم، اعم از یقین به گزارههایی که در متون مقدس آمده است و یا یقین به خود خدا، در این صورت این ایمان و یقین علاوه بر آنکه دارای درجات است، از حیث کیفیت نیز میتواند انواع مختلفی را دارا باشد که عرفا از آنها به علمالیقین، عینالیقین، و حقالیقین یاد میکنند.
ابنعربی به ایندو نوع معرفت چنین اشاره میکند: بحمدالله ما اهل تقلید نیستیم، بلکه وضعیت ما چنان است که درست همانطور که از جانب خدا به واقعیت امر ایمان آوردهایم، به همانسان آن را عینا شهود کردهایم (همان، ج3، 352) به عقیده ابنعربی، دین در تعالیم خویش از اموری خبر میدهد که غیب محسوب میشوند و لذا حس، آنها را درک نمیکند.
(همان، ج3، ص 257) حاصل آنکه علمی که از راه کشف و شهود (تجربه دینی) بدست میآید میتواند دریچه جدیدی از ایمان را به سوی مؤمن باز کند و کیفیت جدیدی از حلاوت ایمان ر به وی بچشاند، چنانکه ابنعربی میگوید: «ایمان نوری است که خدا در قلب هر کس از بندگانش که بخواهد میافکند و اگر به نور علم اضافه شود نور در نور خواهد بود."