چکیده:
تصمیمسازی قابل قبول یک تصمیمسازی عقلانی است و لذا تصمیمسازی در حوزه عقلانیت عملی میگنجد. عقلانیت عملی بر عقلانیت نظری استوار است که به معنای ارتباط باواسطه تصمیمسازی با عقلانیت نظری است. توجه به محدودیتهای قوای شناختی انسان و محدودیت زمان نشانگر عدم امکان ارتباط تصمیمسازی با رویکرد ایدهآلگروانه به عقلانیت نظری و عملی و ابتنای تصمیمسازی بر رویکردهای واقعگروانه به این دو حیطه است. تلاش برای تقرب به ایدهآل - هرچند که وصول به آن محال است- جایگاه اصل شورا را در مقوله تصمیمسازی روشن میکند. چنین نقشی برای شورا در مقوله تصمیمسازی، ویژگیهای خاصی را برای افراد طرف مشورت لازم میآورد و امکان استفاده از مشورت ماشینی را فراهم میسازد.
خلاصه ماشینی:
"توجه به محدودیتهای قوای شناختی انسان و محدودیت زمان نشانگر عدم امکان ارتباط تصمیمسازی با رویکرد ایدهآلگروانه به عقلانیت نظری و عملی و ابتنای تصمیمسازی بر رویکردهای واقعگرانه به این دو حیطه است.
ابتدا به توضیح دو رویکرد به عقلانیت نظری میپردازیم و تلاش میکنیم نشان دهیم که مقوله تصمیمسازی که با کدام یک از این دو مرتبط است و یا باید مرتبط باشد و در مقام بعد،عقلانیت عملی واقعگروانه و ایدهآلگروانه را تا حدی توضیح میدهیم تا روشن شود که تصمیمسازی بر کدام یک از آنها بنا میشود یا باید بنا شود.
اگر از جزئیات آنچه ملکم در باب این دو اصطلاح و استفادهای که از آنها کرده است،چشم پوشی کنیم و صرفا به دو مؤلفه خطاپذیری و خطاناپذیری بسنده کنیم،ابزار خوبی برای شروع توضیح در باب عقلانیت نظری ایدهآلگروانه و نیز واقع گروانه در اختیار خواهیم داشت.
درست است که در مقام واقع،تصمیمسازی مبتنی بر عقلانیت نظری ایدهآلگروانه نیست،اما آیا نباید دستورالعملی معرفتی صادر کنیم،مبنی بر این که چنین چیزی باید رخ دهد.
اگر رویکرد ایدهآلگروانه در عقلانیت نظری و عملی غیرممکن است و باید رویکرد واقع گروانه را اتخاذ کرد و اگر برای پرهیز از نسبیت گروی لازم باشد به امر ایدهآل نزدیک شد،شورا میتواند ما رابه نزدیک شدن به امر ایدهآل در هر دو حیطه عقلانیت نظری و عملی یاری کند.
توجیه معرفت شناختی در رویکرد ایدهآلگروانه غالبا جزء نظریات درونگروانه است که براساس آنها لازم است فاعل شناسا به دلایل خود در پذیرش یک باور دسترسی معرفتی داشته باشد."