چکیده:
تشکیل و انقراض حکومتها و سلسلهها از مباحث عمده در تاریخ نگاری و مورد توجه مورخان سنتی و محققان جدید است.
در این میان انقراض و سقوط سلسله صفوی یکی از مهمترین موضوعات در تاریخ صفویه است.تاریخ نگاران سنتی که با بینش سنتی خود به تحولات و پدیدههای تاریخی مینگرستند،در بحث از سقوط صفویه به همان شیوه عمل نموده و مسئله را بیشتر به اواخر ایام سلطان حسین منتسب کردهاند،و هرکدام طبق دیدگاه خود مسئله یا مسایلی را در فروپاشی سلسله صفوی مهم دانستهاند. این تاریخ نگاران سقوط صفویه را بیشتر در شخصیت ضعیف آخرین سلطان صفوی یافتهاند و یا در تقدیر الهی جستجو کردهاند.درحالیکه انقراض سلسلهها صرفا در طول چند سال اتفاق نمیافتد بلکه مستلزم تحولات سیاسی و نظامی و اقتصادی پیچیده قبلی است.
خلاصه ماشینی:
"در این میان انقراض و سقوط سلسله صفوی یکی از مهمترین موضوعات در
این تاریخ نگاران سقوط صفویه را بیشتر در شخصیت ضعیف آخرین سلطان
صفویان درباره انحطاط و انقراض صفویان است تا مشخص شود مورخان عصر این پدیده
حزین از دانشمندان عصر صفوی و صاحب آثار متعددی نیز است.
به صفویان موجب شده تا انحطاط صفوی را محدود به اواخر عصر شاه سلطان حسین
وضعیت نابسامان را نیز منتسب به وزرا و دیوانیان کرده و متذکر شده است که این افراد
و سقوط صفویان به سان مورخان عصر به تقدیر و مشیت الهی استناد کرده است(همان
ابدالیان،ازبکان و حمله سلطان عمان و پرتغالیها در جنوب نیز توجه کرده و سعی نموده توصیفی همه جانبه از انحطاط و سقوط صفویان در مناطق مختلف بدست دهد(همان:13
قابل یادآوری است که این مؤلف نیز از نادر نفرت دارد(همان:28).
اثر وی مشتمل بر پارهای از حوادث ایام شاه سلطان حسین تا اوایل عصر قاجار است.
جالبترین بحث این مورخ درباره انحطاط و انقراض صفویان است.
حسن نوشته محمد هاشم آصف در این است که تمام متولیان امر و طبقات مختلف را
مؤلف با وجود آنکه به صفویان حسن نظر دارد(همان:14-24 و 74-84)،اما از نادر
انقراض صفویان را از عصر سلطان حسین نوشته است که گرگینخان در حق افاغنه
با این حال آن دو بر تداوم مشروعی صفویان در ایام پس از سقوط توجه دارند و شاه
آذر بیگدلی تصریح دارد که در ایام سلطنت شاه سلطان حسین تمامی مملکت ایران از
با این حال،به ناچار تمام تقصیرات را متوجه شاه سلطان حسین و بخصوص اطرافیان او نمودهاند."