چکیده:
بحث درباره دلائل وجود خدا،جدا از اهمیتی که به خودی خود دارد،در فلسفه دکارت از موقعیت ویژهای برخوردار است، زیرا وی از طریق اثبات وجود خدا به اثبات طبیعت مادی و اعتبار علم ما به آن و احکامش رسیده است. در مقاله حاضر سعی شده است یکی از براهین دکارت جهت اثبات وجود خدا،که به«برهان علامت صنعتی»شهرت یافته و متکی بر وجود مفهوم«کمال مطلق»در ذهن آدمی است.مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد.در تحلیل این برهان،علاوه بر تقریر کامل استدلال دکارت،اعتراضات معاصران وی و پاسخهای او نقل و ارزیابی خواهد شد. وجهه نظر نگارنده در این مقاله مطلق نیست.بلکه،بهطور عمده،در ارتباط با اصل علیت و لوازم آن بحث میکند. انتقادها و اظهار نظرهای نگارنده نیز عموما پیشنهادی و اقبل بحث مجدد توسط صاحبنظران در فلسفه دکارت است.
خلاصه ماشینی:
بحث درباره نتیجه استدلال دکارت بعد از ترتیب مقدمات مذکور به این نتیجه رسیده است که مفهوم کمال مطلق،که غیر اکتسابی و غیر جعلی است و ریشه فطری دارد،توسط خداوندی بر ضمیر انسان القاء گردیده که دکارت برخی از صفات کمال او راضمن مقدمه اول برشمرده و در تکمیل توصیف خود از او گفته است:«تمام چیزهائی که من با وضوح ادراک میکنم و مید انم که در آنها کمالی-و شاید هم بینهایت اوصاف دیگر-هست که برای من ناشناخته است به نحو صوری یا والاتر از ان در خداوند وجود دارد»(دکارت،1631:87).
مهمترین سؤالی که در باب این نتیجهگیری قابل طرح است شاید این باشد که،آیا مقدمات استدلال،بر فرض صحت و استقامت همه آنها،دلالت بر چنین نتیجهای دارند یا خیر؟به فرض که مفهومی از خداوند با اوصاف فوق در ذهن ما باشد،و اکتسابی و جعلی نیز نباشد و منشاء دیگری داشته باشد و آن را-با قید عدم نزاع در اصطلاح-«فطرت»بنامیم،آیا این نتیجه بدست میآید که منشاء آن مفهوم خدائی با چنان اوصاف است؟ به نظر میرسد دکارت،براساس مقدمه سوم استدلال حق دارد به این سؤال پاسخ مثبت بدهد، زیرا اگر،طبق مقدمه اول،بپذیریم که تصویر کمال مطلق به صورت غیر مکتسب از جهان خارج و غیر مجعول توسط ذهن در ذهن انسان هست و طبق مقدمه دوم و سوم،بپذیریم که این تصویر ذهنی علتی عینی دارد که دارای همه کمالات شناخته شده و ناشناخته کمال مطلق،بهطور مطلق است،به ناچار باید تسلیم این نتیجه نیز بشویم که علت مذکور همان خدای موردنظر دکارت میباشد و راه اعتراض بر دکارت در این زمینه به کلی مسدود است.