چکیده:
واژه ادراکی- حرکتی بر تعبیر و تفسیر و پاسخی که فرد به یک محرک میدهد، دلالت میکند. تقریبا به هر آنچه که فرد با آنها سرو کار دارد، ادراکی- حرکتی گفته میشود. تجربههای حرکتی کسب شده در سنین اولیه، پایههای اصلی رشد و تکامل ادراکی- حرکتی فرد را تشکیل میدهند و پژوهشها نشان داده است که تجربه یادگیریهای اولیهی زندگی در یادگیریهای بعدی او، اثر مثبت دارند. جوامع امروزی برای درک عالی مسایل شناختی و اجرای برتر اعمال در حیطهی ادراکی- حرکتی، ارزش و بهای فراوانی قایل هستند. برای تسهیل در رشد تواناییهای ادراکی، فرد باید در سالهای اولیه زندگی خود از بیشترین امکانهای رویارویی با تحرکهای حسی و تجربی حرکتهای متنوع برخوردار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینهای ادراکی- حرکتی بردرمان مشکلات خواندن و نوشتن یک دانشآموز با اختلال یادگیری است که به صورت موردی انجام گرفته است. آزمودنی یک پسربچه 8 ساله است با هوشبهر 95 و در مقطع ابتدایی پایه دوم در مدرسه عادی مشغول به تحصیل میباشد. به منظور بررسی تأثیر فعالیتهای ادراکی- حرکتی از مقیاس اوزرتسکی در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و با پرسشهایی که از والدین و معلم وی بعمل آمد میزان فعالیتهای ادراکی- حرکتی و میزان پیشرفت تحصیلی خواندن و نوشتن کودک بررسی شد. برای پی بردن به تأثیر متغیر مستقل یعنی فعالیتهای ادراکی- حرکتی کودک از طرح AB استفاده شد. مدت دوره آزمایشی جمعا 8 هفته به طول انجامید و هر هفته دو جلسه و هر جلسه 45 دقیقه با آزمودنی در زمینه فعالیتهای ادراکی- حرکتی به صورت فردی کار انجام شد. نتایج نشان دادند که آموزش فعالیت های فردی میتواند در بهبود مشکلات یادگیری خواندن و نوشتن دانشآموز تأثیر داشته باشد. همچنین انجام فعالیتهای ویژه ادراکی- حرکتی شناخته شده نیز میتواند عملکرد ادراکی- حرکتی این نوع کودکان را بهبود بخشد.
خلاصه ماشینی:
"پژوهش صورت پذیرفته در خصوص بررسی تأثیر تمرینهای اصلاحی بر صحت ساختار بدنی افراد نابینای پسر 18 ـ 12 ساله مشغول به تحصیل در مرکز آموزشی نابینایان شهید محبی تهران در سال 1384 میباشد، هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرهای سیزده عارضه اسکلتی(گردن جلو- انحراف طرفی سر- افتادگی طرفی شانه ها- پشت کج- پشت گرد- پشت گود- پشت صاف- افتادگی طرفی لگن- زانوی کمانی- زانوی ضربدری- کف پای صاف- کف پای گود و شست کج )پس از یک دوره تمرین های اصلاحی در یک گروه دانشآموزان نابینا پسر که دچار معلولیت ثانویهای نیستند می باشد.
پژوهشگران در این پژوهش، با نظارت پزشک و ناظران فنی آشنا به تمرینهای اصلاحی از میان 135 نفر دانش آموز نابینا راهنمایی و دبیرستان که دچار معلولیت ثانویهای نبودند، تعداد 60 نفر را به صورت تصادفی انتخاب نمودند که از این افراد 34 نفر نابینای مطلق و 26 نفر نیمه بینا بودند ، سپس ایشان را از نظر ساختار اسکلتی با استفاده از دستگاههای سنجش وضعیت بدنی (شطرنجی متحرک، آنتروپومتر و پودیوسکوپ) مورد سنجش قرار دادیم.
آزمون t جفتی (t-test pairs) به منظور مقایسه تغییرهای ایجاد شده بر اثر اعمال تمرینهای اصلاحی در قبل و بعد از انجام تمرینها مهمترین نتایج به دست آمده از پژوهش عبارت بودند از: 80 درصد دانشآموزان نابینا در پیش آزمون دچار نابهنجاریهای وضعیتی بودند که پس از اعمال تمرینهای اصلاحی این میزان تا 45 درصد کاهش یافته است."