چکیده:
در این مقاله پس از مقایسهای کوتاه میان حاکمیت عقلانیت ابزاری در مدلهای توسعه غربی و اشاعه عقلانیت جوهری در تفکرات شرقی،توسعهء در پیش و پس از انقلاب اسلامی مورد بررسی اجمالی قرار میگیرد و با ملاحظه سند چشمانداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران به عنوان چشماندازی آرمانی،بر ضرورت توجه بیش از پیش به تمهید ابزارهای عقلانی جهت دستیابی به آرمانها تأکید میگردد.
خلاصه ماشینی:
"متأسفانه آنچه تا به حال مشاهده شده این است که این فرایند عقلانی و ابزارهای تحقق آن در عمل کمتر مورد توجه قرار گرفته و رعایت شده است،و اگرچه در چند سال اخیر شاهد تدوین چشمانداز بیست ساله بودهایم و سیاستهای کلی که بایستی با توجه به آنها این چشمانداز در قالب چند برنامه توسعهای پنج ساله تحقق یابد نیز تدوین شده است و برنامه چهارم نیز به عنوان نخستین برنامه در جهت تحقق بخشیدن به اهداف سند چشمانداز به شمار میآید ولی از آنجا که متأسفانه هنوز تفکر برنامهای در بستر تحقق این برنامهها جاری و ساری نشده است ضروری مینماید نخست فرهنگ کشور به عنوان بستر و زیرساخت توسعه ساماندهی شده و فرهنگ توسعه و تحقق اهداف سند چشمانداز را نهادینه کنیم و سپس با توجه به نقش انکارناپذیر فناوری در علوم نوین و جایگاه برجسته علم و دانش در ساختارهای اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و فرهنگی امروز به ساماندهی نظام اطلاعاتی -ارتباطاتی کشور مبادرت ورزیده و در لایه سوم مشخص کردن استراتژیهای اصلی در عرصههای اقتصاد،سیاست،فرهنگ و اجتماع اقدام کرده و پس از آن در لایه چهارم به تدوین سندهای فرابخشی،بخشی و استانی که در برنامه چهارم نیز به آن تصریح شده است بپردازیم و این موارد نیز تحقق نخواهد یافت مگر آنکه تفکر جامع و نظاممند و استراتژیک را در میان دولتمردان و دستاندر کاران توسعه در کشور سریان داده و یادگیری مستمر که شرط بازم برخورداری از این نوع تفکر است را قرین آن سازیم و سرانجام آنکه به الزامات و تبعات سندها و برنامهها نیز بیندیشیم و الزامات را بپذیریم و برای تبعات تیز آمادگی و تدبیرهای لازم را فراهم آوریم."