چکیده:
سراجالدین علی خان آرزو، شاعر، منتقد، فرهنگ نویس، زبانشناس و شارح بزرگ هندی فارسیگو است که به گواهی آثارش
بیتردید، یکی از مهمترین و شاخصترین شخصیتهای فرهنگی تاریخ ادبیات فارسی به شمار میرود. بهرغم تمام اهمیتی که وی دارد،
چنانکه باید و شاید در ایران شناخته شده نیست؛ از حدود سی کتابی که از او به یادگار مانده، تنها فرهنگ چراغ هدایت، عطیه کبری و موهبت
عظمی در ایران چاپ شده است؛ جای آن هست که کلیه آثارش به صورت انتقادی در ایران به چاپ برسند. حتی کتابهایی که در خارج از
کشور - یعنی هند و پاکستان - به طبع رسیده است. عطیه کبری و موهبت عظمی به قول خود آزرو، نخستین رسالاتی هستند که در فن معانی
و بیان به زبان فارسی نوشته شدهاند. نگارنده در این مقالهبه معرفی و بررسی آنها میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"ضمنا اگر قرار بود هر جا که نام گوینده بیتی که ذکر نشده را از آن آرزو میدانستیم در آن صورت تکلیف گوینده این بیت چه میشد؟: ای تهی دست رفته در بازار ترسمت باز ناوری دستار32 یا این بیت مشهور حافظ: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را33 در صفحه 22 و 23، در ذکر تذکرههایی که در مورد خان آرزو مطالبی نوشتهاند، فقط به سه تذکره اشاره شده است اما منابع فراوانی وجود دارد که در آنها میتوان به زوایای مختلف زندگی شخصی و علمی آرزو پی برد.
در مورد محل تولدش نیز اولا بدلیل ذکر خوشگو، که «اکبرآباد» را محل تولد وی میداند و ثانیا قراینی وجود دارد که نشان میدهد آرزو متولد اکبرآباد است نه «گوالیار» که این قراین عبارتند از: آرزو در تذکره مجمع النفایس در ذکر احوال خود؛ بعد از ذکر ایام نوجوانی و جوانی و اینکه غزلیاتی نیز در محضر میرغلام علی احسنی گفته است اشاره میکند که بعد از اندک مدتی، به کارهای دیگر مشغول شده و شعرگویی را ترک نموده پس از آن اتفاق رفتن لشکر ظفر اثر حضرت محیالدین محمد اورنگ زیب عالمگیر پادشاه غازی به سمت دکن شد و بعد نه ماه که...
در همان مقالهای که در شماره فوق بدان اشاره شد و معرفی گردید، نویسنده همین کار را انجام داده است، یعنی از خلال کتابهای اعلاءالحق صهبایی و ابطال الباطل گردیزی، آراء آرزو را در آورده و سپس جوابهای این دو را نوشته و مقالهای با عنوان «سه رساله در نقد ادبی» چاپ نموده است."