خلاصه ماشینی:
"از طبقات محروم- پوشیده است و با تجربههای عینی و اجتماعی آنان ناهمخوان و بیگانه،اما باید دید که نگاه پری صابری عمق این زندگی نامأنوس را چگونه ارزیابی میکند.
»3 حال این فقدان در اساس تکوین شخصیت کامیر چگونگی اثر گذارده است؟واقعیت این است که کامیار به دلیل زائد انگاشته شدنش در جامعه،عصیان کرده و به انکار همهء قرار دادهای غیر انسانی اطرافش میپردازد و با آفرینش شخصیتی جدید از خود،برای حفاظت خود بهعنوان پادزهری علیه آسیب پذیریهایش استفاده میکند.
عشق و نوازش مهر آمیز نه فقط در زندگی کامیار موجود نیست و جستجو هم نمیشود،بلکه صابری هم آن را خلق نمیکند،تا خواننده را به وجوه نوازش دهندهء کلام تلطیف میکند.
گاه مرز بین زبان کودکی و بزرگسالی،و زبان نویسنده و شخصیت اصلی داستان،و زبان جنسیت(راوی بهعنوان زن و شخصیت داستان بهعنوان مرد)درهم ادغام میشوند و شکل بیان ناهماهنگ و آشفته میشود.
اگر از غلطهای چاپی کتاب-که به کار لطمه میزند-سخنی به میان نیاوریم، پری صابری در پایان رمان که زمان و شرایط تاریخی آن در ایران قدری مبهم بیان میشود،به سرگشتگیهای فلسفی-روحی کامیار بسیار شتابزده پایانی عرفانی میدهد و نتیجهء فلسفهء عرفانی-دینیاش را اینگونه بیان میدارد: وقتی به خارج مینگریم به فساد میرویم،در درون خود باقی باشیم، پرهیزکار میمانیم و بی نیاز با عقلی تطهیر شده که دیگر تغذیه از احساس وسوسه ندارد و شاید هم تا حدودی مرده است؟ایمان را در عجز و قدرت میبینیم."