چکیده:
هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط هوش عاطفی مدیران با سبک تحولآفرین و سبک مراودهای آنها است.میزان هوش هیجانی 80 نفر از مدیران عالی،میانی و سرپرستی سازمانهای وابسته به شرکت نفت با استفاده از پرسشنامهی هوش عاطفی مدل گلمن سنجیده شد و سبکهای رهبری آنها با استفاده از پرسشنامهی چندعاملهی رهبری با استفاده از روشهای آماری تحلیل واریانس فریدمن و ماتریس همبستگی اسپیرمن،مورد بررسی قرار گرفت که نتایج بهدست آمده حاکی از رابطهی مثبتی میان دو متغییر هوش عاطفی و رهبری تحولآفرین(01,0> p ،33,0- r )است و همچنین میان دو متغییر هوش عاطفی و رهبری مراودهای هیچ رابطهی معناداری پیدا نشد.
خلاصه ماشینی:
"میزان هوش هیجانی 80 نفر از مدیران عالی،میانی و سرپرستی سازمانهای وابسته به شرکت نفت با استفاده از پرسشنامهی هوش عاطفی مدل گلمن سنجیده شد و سبکهای رهبری آنها با استفاده از پرسشنامهی چندعاملهی رهبری با استفاده از روشهای آماری تحلیل واریانس فریدمن و ماتریس همبستگی اسپیرمن،مورد بررسی قرار گرفت که نتایج بهدست آمده حاکی از رابطهی مثبتی میان دو متغییر هوش عاطفی و رهبری تحولآفرین(01,0> p ،33,0- r )است و همچنین میان دو متغییر هوش عاطفی و رهبری مراودهای هیچ رابطهی معناداری پیدا نشد.
( examining the relationship between ) leadership and emotional intelligence (1)- individual skills (2)- social skills نمودار 1-مدل هوش عاطفی گلمن(هوش هیجانی/3) (به تصویر صفحه مراجعه شود) رهبری رهبری فرآیند تعاملات اجتماعی است که توانایی رهبر را در تأثیرگزاری بر پیروان که شدیدا میتواند نتایج عملکرد را تحتتأثیر قرار دهد نشان میدهد.
جالبتوجه است که در میان ابعاد هوش عاطفی عامل مهارت اجتماعی کمترین مزیت را دارد یا بهعبارتی افراد مورد بررسی در موقعیتهایی که باید از خود عاطفه نشان دهند احساس راحتی نمیکنند و معاشرت و دست دادن با دیگران برای آنها نامأنوس بوده و ذکر کلماتی مانند دوستت دارم برایشان مشکل است.
خودآگاهی،انگیزش و ارتباطات اجتماعی ارتباط معناداری با رهبری تحولآفرین دارند که این بدان معنا است که مدیرانی که دارای خودآگاهی بالایی میباشند به سایر افراد و توسعهی مهارتهای آنها نیز توجه دارند و سعی در برانگیختن دیگران برای تلاش بیشتر دارند."