چکیده:
در سال 7991 م.مجموعه مقالاتی با عنوان"نی مولانا روم"به زبان انگلیسی در هند به چاپ رسید که بررسی یکی از مقالههای آنکه نویسندهاش رسیه گووین بریتانیایی است موضوع این مقاله خواهد بود.وی به دلایلی ادعا میکند که شمس تبریز هندی الاصل است و در طول مقالهء خود سعی در اثبات این مدعا دارد.ضمن طرح دلایل نویسنده،اینجانب آنچه را که در نقد نظر رسیه گووین لازم میدانم در مقالهء حاضر خواهم آورد.
خلاصه ماشینی:
"سال دوم-بهار و تابستان 3831آیا شمس تبریز هندی بود؟
وی به دلایلی ادعا میکند که شمس تبریز هندی الاصل است و در طول مقالهء
Maulana Jalaluddin and Shams-e-Tabriz (مولانا جلال الدین و شمس تبریز)
دکتر رسیه گووین در این مقاله احوال شمس تبریز و روابط مابین مولانا و شمس
به اثبات برساند که شمس تبریز از خانوادهای هندی بوده است.
تبریز تاجر پارچه بود و امکان دارد که از هند به تبریز مهاجرت کرده و برای جای
مولانا به خدمت شمس الدین اشارت کرد که نماز بگزاریم،امامتی کن،شمس الدین
مولانا جلال الدین رومی با شمس تبریز همراه بود.
شمس تبریز آشنایی داشتند،با هر دو یعنی شمس و مولانا تماس پیدا کرده بودند ولی
تماس این دو عارف با عرفای هندی در جایی دیگر گزارش نشده است.
این گزارش نشان میدهد که عرفای هندی با شمس تبریز روابطی داشتند.
کرده باشد و یا اینکه شمس تبریز خود از هند بوده و عرفای هندی را میشناخته و آنها
در هند شیخ شرف الدین ابو علی قلندر پانیپتی،عارف معروفی است که از
درضمن این مسافرتها به قونیه رسید و مدتی در خدمت شمس تبریز(م 546)و مولانا جلال
نویسندهء مقاله باز ادامه میدهد که بعد از وفات شمس تبریز،مولانا از
این عقیده را،به قول نویسنده،حتما شمس تبریز به مولانا
القا کرده و چون شمس تبریز هندی بود و یا برای مدتی طولانی در هند اقامت داشت،
اقامت خود در هند با اینگونه مراسم عرفانی و دینی آشنایی پیدا کرد و سپس آن را به
هندی الاصل بودن شمس تبریز ارائه داده،قابل قبول است؟به نظر بنده اینچنین نیست."