چکیده:
قلمرو شریعت به معنای گستره نظام حقوقی اسلام و حوزه احکام فرعی عملی از مباحثی است که از زوایای مختلف مورد توجه متکلمین، اصولین و فقها قرار داشته و بدان پرداخته اند.
دو رویکرد حداقلی و حداکثری در تعیین حوزه احکام فقهی، بخشی از مباحثات و مذاکرات متکلمین را در باب دین حداقلی و دین حداکثری پدید آورده است. گرچه سنت به مفهوم عام گفتار، افعال و تقریرات معصوم، برای اثبات و یا رد شمول شریعت نسبت به برخی حوزه های فردی و اجتماعی مورد استناد قرار گرفته، اما غالبا مستند نظریات، سنت قولی بوده و عملا سنت فعلی و تقریری مورد غفلت قرار گرفته است.
در این مقاله سعی بر آن است تا ضمن بررسی دلالت و ظهور افعال، ثابت شود که افعال معصوم ظهور و دلالت بر حکم شرعی داشته و این دلالت از نوع دلالت های عقلی است و حتی گاهی دلالت افعال قوی تر از ظهور الفاظ است.
در صورتی که افعال معصوم دارای ظهور در حکم شرعی باشند، با توجه به اینکه او دارای افعال مختلفی از جمله افعال طبیعی و عادی، افعال دنیوی، افعال عرفی و ... در زندگی می باشد، می توان شمول شریعت نسبت به حوزه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی را بررسی و از این طریق گستره نظام حقوقی اسلام را تعریف و تعیین کرد.
خلاصه ماشینی:
"یکی از دلایل عدم توجه به تاریخ و سیرهء معصومان غفلت از نقش اساسی افعال و شیوههای رفتاری در بیان مقاصد و اهداف مورد نظر است و این پرسش بجا مطرح میگردد که اگر قول و فعل و تقریر معصوم از منابع فقه است،پس چرا افعال و تقریرات کمتر مورد استناد فقها قرار گرفته است؟اگر دلالت فعل ضعیف است است و تنها در صورت همراهی با بیان قولی و سایر قراین قطعی حجت میشود(حکیم،ج 5،ص 441)،اساسا چه نیازی بود که آن منابع ذکر نمایند؟به نظر میرسد در عصر حاضر،به دلیل عدم دسترسی به معصوم و عدم توجه کافی در ضبط اعمال معصوم،این منبع ارزشمند برای تعیین قلمرو شریعت و استنباط احکام شرعی از دسترس ما خارج شده باشد،اما همین بخش از افعال و شیوههای رفتاری و تقریرات معصوم که در دسترس ما قرار گرفته میتواند نقش مهمی در استباط احکام شرعی در برخی حوزههای فردی و اجتماعی داشته باشد.
با توجه به اینکه اسلام و منظومهای است که اجزای آن در ارتباط وثیق با یکدیگر هستند،آیا این شیوهها در شریعت به صرف اینکه از نوع افعال طیبعی است ظهور در حکمی ندارد؟در صورتی که عدم توان انسان در تبعیت برخی از افعال معصوم و اختصاص آن به معصوم محرز گردد چنانچه مولا میفرماید،در این صورت ظهور در حکمی نخواهد داشت،ولی اگر در مواردی احراز نگردد که فعل اختصاص به معصوم دارد،آیا باز هم ظهور ندارد؟ به نظر میرسد بسیاری از شیوههای رفتاری و یا موضوعاتی اخلاقی که معصوم به آن مبادرت میورزیدند،میتواند در فقه نیز به عنوان موضوعات شرعی مورد بررسی فقهی قرار گیرد و احکام شرعی آن استخراج گردد از این رو این موارد نیز مشمول قلمرو شریعت میگردد."