چکیده:
یکی از ادله واقع گرایان برای اثبات وجود کلی ها در جهان خارج، برهان «ارجاع به مجردات» (abstract reference) است. طبق این برهان، جملات صادق بسیاری در زبان وجود دارند که ظاهرا درباره کلی ها سخن می گویند. به عقیده واقع گرایان، صدق این گونه جملات قابل تبیین خواهد بود مگر آنکه کلی ها در جهان خارج وجود داشته باشند. کارنپ بر اساس نظریه «درجات زبان» خود، این برهان را مورد نقد قرار داده و استدلال می کند که توهم وجود کلی ها ناشی از خلط میان درجات مختلف زبان با یکدیگر است. از نظر وی، جملاتی که ظاهرا درباره کلی ها سخن می گویند، در واقع، جملات درجه دومی هستند که احکامی درباره برخی عبارات درجه اول بیان می کنند. بر نظریه وی دو اشکال عمده گرفته شده است: 1- نظریه کارنپ بر خلاف تصور وی در حذف ارجاع به کلی ها موفق نیست. چرا که بر اساس نظریه وی، ارجاع به یک نوع از کلی ها (کلی های غیر زبانی) از میان می رود اما ارجاع به نوع دیگری از کلی ها (کلی های زبانی) جای آن می نشیند. 2- بر فرض صحت نظریه کارنپ، ترجمه جملات مورد بحث، از زبانی به زبان دیگر به غایت دشوار و پیچیده می شود. ویلفرد سلارز سعی می کند به دو اشکال مذکور پاسخ دهد و بدین ترتیب، روایتی اصلاح شده از نظریه کارنپ ارایه می دهد. در مقاله حاضر، ابتدا نظریه کارنپ شرح داده می شود. سپس اشکالات آن بیان می شود. پس از آن، روایت اصلاح شده سلارز از نظریه کارنپ توضیح داده می شود.
خلاصه ماشینی:
"همان طور که گذشت، یکی از ادلهای که موجب شده است واقعگرایان کلیها را دارای وجود واقعی بدانند، این است که جملاتی در زبان وجود دارد که به نظر میرسد دربارة کلیها سخن میگوید و موضوع آن جملات، کلماتی است که به نظر میرسد نام (یا همان اسم خاص) کلیها بوده، به آنها ارجاع داشته باشد، مانند؛ (1) «شجاعت یک ارزش اخلاقی است.
خلاصه آن که، کلماتی مانند «شیر» و «شهروند آمریکایی» که در گزاره هایی مانند گزارههای (7) و (8) به کار میروند، اسم خاص توزیعی هستند، یعنی کلماتی هستند که گرچه جای اسم خاص (یعنی در مکان موضوع گزاره) نشستهاند و در نتیجه به نظر میرسند نام کلیها باشند اما در واقع صرفا وسائلی هستند که از طریق آنها میتوان احکام کلی افراد را بیان کرد (Sellars, pp.
به عقیدة او، در تحلیل نهایی معلوم می شوند که این گزارهها گزارههایی درجه دوم هستند ناظر به گزاره های درجه اول همه زبانها و عباراتی مانند « شجاعت»، «زیبایی» و «آزادی» اشاره دارند به یک رشته عبارات خاص در فارسی و نیز به معادلهای آن عبارات در زبانهای دیگر که همگی دارای نقش دستوری واحدی هستند.
چرا که طبق این تحلیل، گزارههای درجه دوم در همة زبانها به یک معنا خواهند بود، مثلا گزارة «شجاعت یک فضیلت اخلاقی است» و ترجمه عربی آن، « الشجاعه من الفضائل»، و ترجمة انگلیسی آن، «courage is a virtue»، همگی به معنای «کلمات «شجاع» در فارسی و معادلهای آن در زبانهای دیگر، همه از لحاظ دستوری صفاتی هستند با بار اخلاقی مثبت»، است."