چکیده:
تفسیر عرفانی، گرایشی ویژه از تفسیر قرآن است که براساس آموزه های عرفانی وذوقی ومبانی سیر وسلوک ویژه ای- که از طریق کشف وشهود باطن به دست می آید-استوار است واز این راه مفسر به بیان بطون و لایه های پنهان آیات می پردازد. از نگاهی دیگر، تفسیر عرفانی، نوعی تاویل است. گرایش ونگرش عرفانی امام خمینی(ره) در تاویل قرآن بر یک اصل بسیار مهم استوار است و آن تطابق کتاب تدوین الهی با کتاب تکوین است. از نگاه ایشان، قرآن و روایات بویژه ادعیه ماثوره ائمه علیهم السلام سرشار از تعابیر عرفانی ومضامین والای معنوی است؛ عباراتی که تنها با مبانی عرفانی قابل تفسیرند. اگر چه رویکرد وگرایش غالب حضرت امام(ره) در بسیاری از موارد، رویکردی عرفانی ومبتنی بر مبانی ویژه اهل عرفان است، همواره بر دو نکته کلیدی تاکید ورزیده است: یکی این باور که اصطلاحات اهل عرفان، برگرفته از قرآن وحدیث وآموزه های نورانی اهل بیت(ع) است ودیگر اینکه توجه به ظواهر شریعت شرط اساسی سیر وسلوک ورسیدن به مقامات معنوی وعلم به باطن شریعت(حقیقت) است. نگارنده در این نوشتار بر آن است تا ضمن تبیین رویکرد عرفانی وارائه نمونه هایی از تاویلات عرفانی امام خمینی(ره)، شیوه ومبانی تاویل صحیح را از تاویلات ناروا وباطل از دیدگاه ایشان بازگو نماید.
خلاصه ماشینی:
"لزوم پیوستگی ظاهر وباطن امام خمینی، هم چنانکه در تفسیر آیات قرآن، به معانی ظاهری الفاظ- که ملاک استنباط احکام شرعی وبه تعبیر ایشان آیات عملی قرآن است- توجه داشتند، همزمان به معانی باطنی نیز اهتمام فراوان داشته، هر دو مرتبه را به هم پیوستهاند و ناگسستنی وبلکه به منزله پیوند جسم و روح قرآن دانستهاند و فرمودهاند: عارف کامل، کسی است که همه مراتب راحفظ کند...
وضع الفاظ برای روح معانی یکی از مهمترین مبانی امام خمینی، در تفسیر وتأویل عرفانی وی- که بیشترین کاربرد را داشته وهمواره آن را در تبیین معانی واژگان کلیدی قرآن به کارگرفته - آن است که واضع در وضع الفاظ، به روح معنا توجه داشته است؛ ایشان این مطلب را از اشارات اولیاء وکلمات عرفا وکلید کلیدهای معرفت و اصل اصول فهم رازهای قرآن شمرده است.
جهت گیری عملی تأویل عرفانی وبهرهگیری از روش تطبیق امام خمینی، همواره در آثار اخلاقی وعرفانی خود به اخلاق وعرفان عملی توجه ویژهای نموده وتلاش کردهاند تا نظریههای عرفانی را به ساحت عمل و سیر وسلوک وتهذیب نفس بکشانند؛ ایشان، پرداختن به تفسیرهای ادبی، علمی وشرح آیات واحادیث را بدون توجه به این معنا، دور شدن از مقصود اصلی قرآن دانسته،بر این باوربودند که باید روش این گونه باشد که مفسر با پیامهای بشارت آمیز یا تهدید آمیز، موعظه ونصیحت، تذکر ویادآوری،مقاصد خود را در نفوس انسانها جایگزین کند،عالم در ضمن راهنمایی باید راهبر، ودر ضمن ارائه علاج،باید معالج باشد وکتاب او، دوای درد باشد نه حکم نسخة طبیب، روحانی باید کلامش حکم دوا داشته باشد نه نسخة دوانما."