چکیده:
این نوشتار درباره یکی از زاوایای مسئله قلمرو و دین بحث می کند و آن، دین یا غیر دینی بودن ضوابط فهم دین و علوم دین است. اجمالا دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد؛ دیدگاهی که ضوابط فهم دین را هم در قلمرو دین می داند و دیدگاهی که ضوابط فهم دین را علی الاصول در قلمرو دین نمی داند. در این نوشتار این دو دیدگاه به همراه ادله شان بررسی شده است و در پایان نمونه ای از تاثیر گذاری این دو دیدگاه بر مباحث دین شناختی مطرح گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"ارزیابی تردیدی در سند و محتوای حدیث به معنای مصونیت بخشی تمسک به قرآن و اهل بیت علیهم السلام از گمراهی نیست ولی از مدعای این گروه که اشتمال دین بر قواعد فهم دین و علوم دینی اعم است چرا که ممکن است همه یا اکثر قواعد فهم دین، دینی نباشد بلکه عقلی و عقلایی باشد و به واسطه آنها مصونیت حاصل شود چون همان قواعد عقلایی و عقلی کلا یا غالبا مصیب به واقع باشد و نقش عترت صرفا ردع از قواعد و ضوابط، ناصواب باشد همان طور که در سیره معصومین همین مطلب به چشم میخورد آنان کمتر قواعد جدیدی را بیان کرده اند و بیشتر از قواعد عقلایی استفاده کرده اند و به ندرت هم برخی قواعد را ردع کرده و آن را غیر معتبر دانسته اند که نمونه روشن آن نهی آنان از قیاس است.
آری دین و وحی به عنوان مهم ترین منابع علوم دینی – و در برخی موارد به عنوان تنها منبع آن – به حساب میآید همان طور که میتوان اهداف و جهت گیری های رشتههای علوم دینی را از وحی اقتباس کرد ولی قواعد و ضوابط علوم دینی علی الاصول دینی و وحیانی نیست این مطلب کمتر به صورت مستقیم در کلمات دانشوران مطرح شده است ولی در لابلای برخی سخنان به چشم میخورد برای نمونه علامه طباطبائی درباره خصوص علم اصول میگوید: علم اصول، علمی است که از قواعدی که نزد عقلا برای استنباط احکام مرسوم است بحث میکند."