چکیده:
فضای اسطورهای عام و ایدئولوژیک گفتمانها بعد از پیروزی و تسلط به سمت رقابت و عینیت گرایش پیدا میکند.در خصوص گفتمان جمهوری اسلامی بروز خرده گفتمانهای رقیب به دلیل شخصیت فرهمند امام خمینی(ر ه)و تحمیل جنگ هشت ساله با تأخیر روی داد.در سالهای بعد خرده گفتمانهایی ظاهر شد که هریک بر تعبیر و تفسیر خود از جمهوریت و اسلامیت تأکید دارند.در این مقاله تلاش میشود ضمن بررسی خرده گفتمانهای موردنظر،به قابلیت و توان گفتمان جمهوری اسلامی در مفصلبندی و بازسازی تئوریک در برابر بیقراریهای درون گفتمانی و تثبیت خود،پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"به اعتقاد ایشان رأی و خواست مردم صرفا در چارچوب ارزشهای اسلامی و بعد از تأیید ولی فقیه اعتبار به دست میآورد:«تأکید میکنم که بین نظر ولایت فقیه یا حکومت اسلامی به معنای صحیح با نظریه دموکراسی تفاوت بسیار وجود دارد و ما هیچگاه نمیتوانیم نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه را بر دموکراسی تطبیق کنیم و کسانی خواستهاند یا میخواهند چنین کاری کنند یا شناخت صحیحی از اسلام نداشتند و ندارند و یا طبق اغراض خاص شخصی و سیاسی چنین کرده و میکنند»(مصباح،1378،ب:21).
در این گفتمان آزادی به آزادی درونی و آزادی از عبودیت غیر خدا تفسیر شده و آزادیهای مدرن با بیبند و باری و ابتذال یکسان قلمداد شده و با آن مخالفت میشود: «آزادی به معنای جدید و اباحیگری با اسلامیت منافات دارد کسی حق ندارد به مقدسات الهی بیاحترامی کند آیا آنها که دم از آزادی میزنند و روضه نبودن آزادی میخوانند میخواهند آزادیهای غربی در حکومت اسلامی نیز اجرا شود.
بنابراین،مفاهیم اصلی گفتمان اسلامیت جمهوری را براساس آثار آیت اله مصباح میتوان چنین بیان کرد:شکلگیری و پایهریزی ساختار و ارزشهای حکومت از وحی الهی و همچنین جامعیت دین،ناتوانی عقل در درک ارزش رفتارها،محدودیت آزادی،اعتبار حفظ حقوق بندگان به دلیل حفظ حقوق خداوند،احکام ضروری ثابت و مفاهیم قطعی قرآن و اصول معرفتی ثابت،رد نسبیتگرایی و پلورالیسم،ابتنای همه حقوق به خداوند،عبودیت تشریعی و تکوینی،حق حاکمیت و قانونگذاری برای خداوند،وضع قوانین براساس اصول تغییرناپذیر،ضرورت ولایت فقیه و مشروعیت الهی آن،ملازمت دین و سیاست،عدم تناقض کرامت انسان با تحدید آزادی،پایداری ارزشهای اسلامی،تقلید از ولی فقیه،وجود دانش یقینی در حوزههای معرفتی و نفی قرائت پذیری احکام اساسی."