چکیده:
اهمیت دو موضوع کسری بودجه و کسری حساب جاری به دهه 1980 برمیگردد، که کسری خارجی و بودجه در ایالات متحده به طور چشمگیـری افزایش یافت. در مورد دو کسری دو نظریه مطرح میشود: نظریه کینزی و برابری ریکاردویی. مطابق نظریه کینزی، کسری بودجه در بخش داخلی و خارجی اقتصاد اثر میگذارد، اما دیدگاه برابری ریکاردوئی وجود هر گونه رابطه میان کسری بودجه با سایر بخشهای اقتصادی، اعم از داخل و خارج را رد میکند.
در این مقاله، دو دیدگاه بهصورت تئوریکی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت به کمک مدل تلفیقی، اثر کسری بودجه بر متغیرهای بخش داخلی (مصرف بخش خصوصی و رشد اقتصادی) و بر متغیر بخش خارجی (کسری حساب جاری) طی دوره (2006-1985)، مورد تجزیه تحلیل قرار میگیرد. بررسی این موضوع برای کشورهای مختلف (70 کشور) که بر اساس شاخص توسعه جهانی به سه گروه کشورهای با درآمد بالا، متوسط و پایین طبقهبندی شدهاند، انجام گرفته است. خلاصه نتایج به دست آمده برای دوره مورد مطالعه در کشورهای با درآمد بالا، وجود ارتباط بین کسری بودجه و کسری حساب جاری و مصرف و رشد اقتصادی را تایید نمیکند. اما این ارتباط برای کشورهای با درآمد متوسط و پایین برقرار است بهعبارتی، در این کشورها برابری ریکاردوئی رد میشود.
The twin deficits (budget deficit and current account deficit) have been argued in the economic literature since 1980s. This is a period in which the studies about budget deficit and the current account deficit were significantly increased in the United States. In the economic literature، there are two hypothesis: Keynesian hypothesis and Ricardian equivalence. The Keynesian proposition confirms the existence of a positive relationship between the two deficits، whereas the Ricardian equivalence argues that the budget and current account deficits are not correlated. This study analyses the twin deficit for 70 countries during 1985-2006 using the panel data. The reviewed countries، based on their incomes are classified into three groups: high incomes، middle incomes and low income countries. Effect of the budget deficit on the private consumption، current account deficit and eventually the effect of budget deficit on the economic growth have been studied. The results show that there is not a significant relationship between the two deficits and private consumption and economic growth in high income countries. But the results from the middle and low income countries confirm the significant relationship.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله، دو ديدگاه بهصورت تئوريكي مورد بررسي قرار گرفته و در نهايت به كمك مدل تلفيقي، اثر کسري بودجه بر متغيرهاي بخش داخلي (مصرف بخش خصوصي و رشد اقتصادي) و بر متغير بخش خارجي (کسري حساب جاري) طي دورة (2006-1985)، مورد تجزيه تحليل قرار ميگيرد.
3- نتايج تجربي هدف از اين بخش، بررسي تأثير كسري بودجه بر مصرف بخش خصوصي، رشد اقتصادی و کسري حساب جاري بين چندين كشور مختلف با سطوح درآمدي متفاوت، با استفاده از دادههاي تلفيقی است.
همچنين رابطة كسري بودجه و كسري حساب جاري با توجه به نتايج كه مدل مثبت برآورد شده و برابر 004/0 است، نشان ميدهد که در کشورهاي با درآمد بالا رابطه اي بين دو کسري وجود ندارد و به بيان ديگر، فرضية برابري ريکاردويي در اين کشورها تأييد ميشود.
3-2-3- کشورهاي با درآمد پايين نتايج برآورد مدلهاي مورد نظر براي آزمون فرضية دو کسري در 17 کشور با درآمد به تصویر صفحه مراجعه شود ضريب بهدست آمده براي متغير كسري بودجه، مثبت و برابر (08/0) است و حكايت از روند صعودي (ارتباط) ميان كسري بودجه و مصرف دارد.
4- نتيجهگيري در اين مقاله، تلاش شده است که رابطة کسري بودجه بر متغير بخش داخلي (مصرف بخش خصوصي و رشد اقتصادی ) و متغير بخش خارجي (کسري حساب جاري)، با استفاده از دو ديدگاه برابري ريکاردوئي و کينزين به صورت بين کشوري مورد بررسي قرار گيرد.
6- اثر كسري بودجه بر مصرف بخش خصوصي و کسري حساب جاري براي كشورهاي با درآمد بالا، تقريبا صفر بوده و نشان ميدهد كه در اين كشورها ديدگاه برابري ريكاردوئي برقرار است.