چکیده:
در بین اختلالات آموزش زبان،میتوان به دو زبانگی و لکنت حاصل از دو زبانگی اشاره کرد.این پدیده نتیجهی عدم تعامل آموزش زبان مادری و زبان دوم است که پیش از 5 سالگی رخ میدهد.فراوانی لکنت در دو زبانهها بیشتر از یک زبانهها است و در درمان لکنت با منشاء دو زبانگی توجه صرف به سایر درمانها،بدون همراهی آسیبشناسان گفتار امری محتوم به شکست است.همچنین مسئولان آموزشی،باید آموزش مناطق دو زبانه را با توجه به و یژگیهای فرهنگی و زبانی طرحریزی نمایند و از شیوههای آموزش مناطق دوزبانه و تجارب سایر کشورها استفاده کنند،چرا که عدم برنامهریزی در توسعه منابع انسانی زبانهایی را به جامعه وارد مینماید.
خلاصه ماشینی:
"علت مشکلات دوزبانگی برای کودک این است که در سن زبان آموزی که هنوز یک زبان بهطور کامل در کودک شکل نگرفته کودک،مجبور میشود به زبان دوم نیز بیاندیشد و در یک لحظه تفکر خود را در دو قالب مجزا متفاوت قرار دهد که از لحاظ نظام آوایی و ساختاری تعارض دارند.
زیر آنها نه به زبان مادر تسلط و وقوف کافی دراند و نه به زبان رایج جامعهی خود و به جای اینکه واقعا دوزبانه باشند بیزبان هستند این کودکان در زمان ورود به مدرسه نه تنها مشکلات گفتاری بلکه مشکل در خواندن02و نوشتن12نیز دارند و نسبت به کودکان دیگر از خزانه واژگان کمتری برخوردار میباشند و تلفظ22آنها نیز معمولا تلفظ استاندارد صداهای آن زبان نیست.
نکتهی دیگر اینکه در ذهن فرد دوزبانه عناصر حسی-عملی زبان محیطی و مادری با عناصر زبانی آموزشی بهطور شایسته هماهنگی ندارند به این معنی که تصویری که از یک شیء در ذهن یک فرد غیرلکنتی وجود دارد به راحتی و بدون واسطه به قالب قرالر دادی آن ترجمه با واسطه صورت میگیرد که سبب ناروایی گفتار میشود.
سخن آخر: در خاتمه اینکه با توجه به توسعه انسانی و امر آموزش در مناطق دوزبانه تمام کشور لزوم توجه به زبانهای بومی و محلی و گسترش آموزش آنها در قالبهای نوشتاری و آموزشی محسوس و ملزوم امر آموزش میباشد و غفلت از این مقوله صدمات جبران ناپذیری را متوچه جامعه و قومیتهای آن خواهد کرد چراکه زبان مادری شالوده و اساس برای یادگیری زبانهای ثانویه در جامعه محسوب میشود و این امر محقق نمیشود مگر با اعمال نظر و توجه مسئولینی که در این امر دارای صلاحیت و مسئولیت آموزشی و پرورشی هستند."