چکیده:
صفات خدا و چگونگی اتصاف ذات الهی به این صفات محور نوشتار حاضر است.در طی این مقاله ضمن تبیین و تحدید مساله و جایگاه آن سعی شده است با بیانی مستدل و با اتکاء به کلمات امیر المؤمنین(ع)در نهج البلاغه نظریهء عینیت صفات با ذات تبیین گردد.نظریههای رقیب که به طور عمده متعلق به دو مکتب کلامی اشاعره و معتزله است به صورت ضمنی نقد شده و شواهدی از سخنان علی(ع)در بیان ارکان شناخت صفات و تایید نظریهء عینیت مقوم این مکتوب گشته است.
خلاصه ماشینی:
"پیش از آنکه به بحث تاریخی در بیان آراء و عقاید فرق کلامی در مورد مسئلهء مفروض بپردازیم،تذکر این نکته خالی از فایده نیست که همهء پیروان اسلام در توحید ذاتی یگانه است،متفق القول بودهاند،ولی در اینکه آیا بین ذات او با اوصافش هم یگانگی و عینیت وجود دارد یا خیر،نظریههای متفاوتی ارائه شده است.
مواضع کلامی در مسئلهء کیفیت اتصاف خداوند با جستجویی در تاریخ علم کلام و عقاید،با چهار نظریه در تبیین نحوهء صفات روبهرو میشویم که به اختصار به آنها اشاره میکنیم: عینیت صفات و ذات:این دیدگاه با نظر عموم متکلمان امامیه و نیز برخی از معتزلیان مانند ابو الهذیل علاف(سبحانی،1414:ج 2،87)مطابق است.
حال میخواهیم ببینیم که در گفتار علی(ع)مسئله صفات به چه صورت طرح شده است؟ با مراجعه به نهج البلاغه و دستهبندی سخنان حضرت پیرامون اوصاف خداوند با چند قسم مطلب روبرو میشویم:در برخی از آنها به پرهیز از توصیف خداوند سفارش شده است،در برخی دیگر از عدم معرفت کنه صفات سخن به میان آمده و در قسمتی به نفی صفات اشاره شده است،و در بخشی نیز از عدم محدودیت صفات الهی بحث کرده است.
(لیس کمثله شیء) اما در بین نظریههایی که در باب نحوهء تحقق صفات بیان شد کدام یک با کلمات امیر المؤمنین(ع) قابل انطباق است و به عنوان شرح قابل قبولی برای سخنان حضرت به شمار میآید؟ برخی از معتزله سخنان آن حضرت را مؤید مرام خویش در نفی صفات میدانند و در این باب به فقراتی از کلام ایشان متمسک میشوند."