چکیده:
تولید اعم از تولید صنعتی و کشاورزی،بدون وجود شبکههای زیربنایی اقتصادی امکانپذیر نیست.نیروی برق با توجه به تغییرات پدیدآمده در صنایع و تبدیل نیروی محرکه مکانیکی به الکتریکی،پیدایش موتورهای برقی و گسترش ابزارهای ماشینی،نقش بسیار مهمی در توسعه صنعتی کشورها ایفا میکند.گسترش مصرف سرانه برق در سطح کشور نیز نشاندهنده این است که رشد و توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی در کشور از رشد خوبی برخوردار بوده است.
رابطه بین مصرف برق و رشد اقتصادی در صورت وجود یا عدم وجود شکستهای ساختاری و تغییرات رژیمی تغییر کند.لذا توجه به وجود شکست ساختاری و تغییرات رژیمی در بررسیهای تجربی امری مهم و ضروری بوده و عدم توجه به آن ممکن است به نتایج غیر قابل اتکاء و گمراهکنندهای منتهی گردد.
در این مقاله تلاش شده است با استفاده از دادههای سری زمانی سالانه اقتصاد ایران طی دوره (1384-1346)رابطه بین مصرف برق و رشد اقتصادی با تأکید بر شکست ساختار مورد بررسی قرار گیرد.در این راستا،از آزمونهای ریشه واحد زیوت-اندریوز برای تعیین تغییرات ساختاری به شکل درونزا و همچنین از آزمون همجمعی گریگوری-هانسن جهت بررسی رابطه بلندمدت بین مصرف برق و رشد اقتصادی با تأکید بر شکست ساختاری استفاده شده است.نتایج بدستآمده از تحقیق نشان میدهد که با در نظر گرفتن شکست ساختاری،رابطه بلندمدت مثبت بین مصرف برق و رشد اقتصادی ایران وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"در این راستا،از آزمونهای ریشه واحد زیوت-اندریوز برای تعیین تغییرات ساختاری به شکل درونزا و همچنین از آزمون همجمعی گریگوری-هانسن جهت بررسی رابطه بلندمدت بین مصرف برق و رشد اقتصادی با تأکید بر شکست ساختاری استفاده شده است.
خاطرنشان میسازد در مطالعات انجامیافته در این زمینه،اغلب به بررسی رابطه علیت بین مصرف برق و رشد اقتصادی اکتفا شده است ولیکن این مطالعه از دوجنبه با سایر مطالعات موجود در اقتصاد ایران تفاوت دارد: 1-از آنجا که وجود شکست ساختاری و تغییرات رژیمی میتواند نتایج روابط علی را تحت تأثیر قرار دهد و این امر در بیشتر مطالعات خارجی و در تمامی مطالعات داخلی نادیده گرفته شده و عموما در بررسی روابط بلندمدت بین متغیرهای اقتصادی از آزمونها همجمعی جوهانسن-جوسیلیوس استفاده شده است که در صورت بروز شکست ساختاری،کارآیی این روش زیر سؤال میرود.
در معادله رگرسیون زیر است که با ADF(?) نشان داده میشود: (به تصویر صفحه مراجعه شود) بنابراین: (20)(به تصویر صفحه مراجعه شود) گریگوری-هانسن اشاره میکنند که آمارهای آزمون(17)،(18)و(20)ابزارهای متعارف برای تحلیل روابط همجمعی بدون وجود تغییر جهت ساختاری(تغییرات رژیمی)بوده و آماره پیشنهادی آنها با وجود احتمالی این تغییر جهتها،کوچکترین مقادیر آمارههای(17)، (18)و(20)در کلیه نقاط ممکن شکستگی است.
3-4-2-نتایج آزمون همجمعی گریگوری-هانسن الف-تخمین نقطه شکستگی:پیش آزمون گریگوری-هانسن(1996) به منظور تعیین نقطه شکستگی،همچون آزمون ریشه واحد زیوت و اندریوز،15 درصد مشاهدات ابتدایی و انتهایی را کنار گذاشته و برای سایر سالها متغیر مجاز تعریف کرده و جملات پسماند آنها را حساب کرده و سپس از آزمون دیکی-فولر تعمیمیافته( ADF )استاده کرده و سال که دارای کمترین آماره ADF باشد،به عنوان سال شکست ساختاری انتخاب میشود."