چکیده:
ظهور امیر تیمور(ت:736-م:807 ق)و گسترش حاکمیت سیاسی و نظامی وی بر ماوراء النهر،در درجهء نخست تحولی داخلی در قلمرو جغتاییان محسوب میشد.از اینرو،از همان ابتدا هرگونه آیندهای برای اقدامات امیر تیمور هنگامی متصور بود که وی بتواند به این پرسش اساس که:«آینده الوس جغتای چه خواهد بود؟»پاسخ عملی مناسبی بدهد.اهمیت و فوریت پاسخ به این سؤال ناشی از تأثیر عظیمی بود که میتوانست برای آینده سیاسی امیر تیمور در پی داشته باشد.آیندهء سیاسی امیر تیمور نشان داد که دو عنصر اساسی حکومتی که وی پیریزی کرد؛یعنی مشروعیت سیاسی و امنیت نظامی،در پیوند مستقیم با این پرسش بوده است.تا هنگامی که امیر تیمور سرگرم تکاپو برای کسب قدرت سیاسی در ماوراءالنهر بود،مقولهء مشروعیت در نحوهء پاسخی که وی به آن پرسش اساسی میداد،تأثیر پررنگ- تری داشت،اما به موازات آن که ضرورت تثبیت و استمرار قدرت سیاسی او بیشتر چهره نمود و وی د اندازههای یک فاتح،دستاندازی به قلمروهای خارج از ماوراءالنهر را آغاز کرد،مقولهء امنیت رجحان بیشتری در نحوهء برخورد وی با بازماندگان الوس جغتای یافت.
The rise of Timor (1336–1405) and the expansion of his sovereignty on Transoxania was – at first – an internal transition in Chagatai Ulus. Therefore the future of Timor's actions depended on the answer to this question: What will be the destiny of Chagatai Ulus? Political legitimacy and military security as two main factors of Timor's rule was in direct relation with this question. The essay will describe and analyse the relations between Timor and Chagatai Ulus with emphasis on political legitimacy and military security.
خلاصه ماشینی:
نزیدیکترین مطالعهء تاریخی به دوران مورد بحث این مقاله،کتاب برآمدن و فرمانروایی تیمور(تاریخ ایران و آسیای مرکزی در سدههای هشتم و نهم هجری)است که انتظار میرود به این مسأله پرداخته باشد،اما این کتاب گرچه گزارشی از تکاپوهای نظامی امیر تیمور عرضه میکند، لکن گذشته از اینکه به موضوع جغتاییان شرقی-که بخش مهمی از تکاپوهای امیر تیمور را به خود اختصاص میدهد-نمیپردازد،در مورد این سؤال اساسی هم که امیر تیمور با خانهای الوس جغتای چه تعاملی برقرار کرد،جز اشاراتی کوتاه عرضه نمیکند.
سپس« صورت عهد و فتوی»را که«علما و مشایخ ماوراء النهر» در این خصوص صادر کرده بودند،نیز به عنوان توجیه اقدام خود میآورد(9/صص 26-30)،اما واقع مطلب این بود که الیاس خواجه خیمهگاه و مقر حکومتی خود را در ناحیه تاش آربغی مستقر کدره بود(23/ج 1،ص 67) که در نزدیکی کش،زادگاه امیر تیمور و تومان موروثی طایفه برلاس قرار داشت و این امر بوضوح آزادی سیاسی و نظامی امیر تیمور را تهدید میکرد؛ضمن این که با مرگ توغلقتمور خان که در سال بعد روی داد و نیاز به حضور الیاس خواجه در مغولستان،به نظر می- رسید فرصت برای آزادی عمل بیشتر برای امیران سرکش ماوراء النهر مجددا فراهم شده باشد.
اما در این شرایط،آیا برساختن یک خان از نسل اوکتای نوعی معارضه ضمنی با خانهای بخش شرقی که خود را مستقیما از نسل جغتای میدانستند،تلقی نمیشد؟به نظر میرسد امیر تیمور با انتخاب آگاهانهء یک فرد از تبار اوکتای برای خانی الوس جغتای حداقل دو هدف را به صورت توأمان دنبال کرده باشد:اول این که به هر حال خانی را برگزیده بود و با این اقدام به گونهای امرای نظامی بهانهجو را ساکت میساخت و دوم این که با پرهیز از انتخاب یک خان از تبار جغتای فاصلهای منطقی با دوران حاکمیت مستقیم جغتاییان ایجاد میکرد.