چکیده:
دانش پیشینیان همواره پایهء پژوهش و پیشرفت پسینیان بوده است.زدودن گرد فراموشی از چهرهء گنجینههای کهن فرهنگ و ادب هر ملت پشتوانهای برای درک هویت تاریخی و زمینهای برای برداشتن گامهای بلند سرافرازی هرچه بیشتر آن ملت است.در این میان،فرهنگهای لغت که هم واژگان زبان را در بردارند و هم آداب و آیینهای کهن فراموششده را در دل خود پاس داشتهاند،از جایگاه ویژهای برخوردارند.فرهنگ الصراح من الصحاح تألیف جمال قرشی در 681 هـ.ق. در فرارود یکی از این گنجینههای کهن زبان پارسی است که به رغم آنکه در اوضاع پرآشوب بخشی از سرزمینهای ایران در زیر چیرگی مغولان تألیف یافته،اما همواره دستاویز توانای جویندگان بوده است تا در پیمودن راه دشوار دانش و ادب روشنای راه آنان گردد.این جستار به معرفی این فرهنگ و نگارندهء آن پرداخته و تلاش دارد تا به روشنی برهان،گرد سخنان و داوریهای شتابزده و بیپژوهش را از چهرهء آن بزداید.
خلاصه ماشینی:
"روش علمی و روحیهء پژوهشگرانهء دقیق استاد عطار در مقدمهء بسیار ارزشمند بر صحاح این انتظار را برمیانگیزد که وی کتاب را دیده باشد و برای نمونه بگوید که چه بخشهایی از صحاح حذف شده است:آیات،احادیث،امثال،یا شواهد شعری و لغات؟با توجه به اینکه پیش از وی هیچکس چنین کتابی را به قرشی نسبت نداده،چنان انتظاری بجاست،اما پاسخی از وی در پی ندارد.
هنگامی که پس از رنجها و جستجوهای بسیار،روزگار به جمال قرشی امکان میدهد که آروزی دیرینهاش را در برگردان صحاح به فارسی برآورده بیند و با شور و شوق بسراید که: فطالما قام رجائی و قعد حتی رأی انجاز دهری ما وعد82 (فرا شد امیدم فرو شد هزار که تا دید انجامش از روزگار) آیا سزاوار است که برای چند خطای انگشتشمار اینچنین از سوی استاد عطار محکوم گردد؟اگر چنین است،دربارهء خود استاد چگونه باید داوری کرد که چاپ چهارم صحاح را نیز با خطاهای بسیار به خوانندگان ارائه میدهد؟ بههرحال،جمال قرشی با فرهنگ ارزشمند خود هم تلاش کرده تا به نیاز جویندگان پارسی زبان پاسخ گوید و هم گنجینهای از واژههای کهن پارسی برای پژوهش ادیبان و زبانشناسان فراهم آورده است،پس چه باک اگر در این راه،گرد چند خطای اندک نیز بر دامن بلند فضل و دانش وی نشسته باشد: بیخطا هرگز نباشد رهروی خود ببینی چونکه در ره پا نهی هیچ رهرو از خطا هرگز نرست هیچ خاری هم نکرده است رهروی پینوشتها -------------- (1)."