چکیده:
به شهادت تاریخ و اسناد موجود بدونشک ایران قدیمترین ارتباط فرهنگی و ادبی را با هند داشته است که به چندین هزار سال میرسد. بعد از اسلام به دلایل مختلف،پیوند و برخورد فرهنگی بین دو ملت افزایش یافت که در این نقل و انتقالها زبان و ادبیات فارسی نقش مهمی داشته است.یکی از نقشهای مهم زبان فارسی در شبهقاره،غنا بخشیدن به زبان و ادبیات محلی هند بود که در زمینههای گوناگون،این تأثیرگذاری دیده میشود.
خلاصه ماشینی:
"نامهء پارسی،سال دوازدهم،شمارهء اول و دوم،بهار و تابستان 1386:صص 97-119نفوذ فرهنگ،زبان و ادبیات فارسی در فرهنگ و هویت ملی هندوستان و شبهقاره سید ابو الفضل جعفرینژادچکیده به شهادت تاریخ و اسناد موجود بدونشک ایران قدیمترین ارتباط فرهنگی و ادبی را با هند داشته است که به چندین هزار سال میرسد.
گواه راستین این امر،همانا ورود و انعکاس واژهها و آثار فرهنگ هندی از آغاز دورهء سلطنت محمود غزنوی در صفحات دواوین شاعران ایران است؛مانند واژهها و اصطلاحاتی که از زبانهای محلی هند(پاراکریت)متداول در استانهای سند و پنجاب و گجرات و غیره در شعر شاعرانی چون منوچهری دامغانی(وفات 432 ق)،سنایی(وفات 545)و اسدی طوسی(شاعر سدهء پنجم قمری)آمده است.
باتوجه به قبول این مطلب که زبان و ادبیات فارسی در نیمهء اول قرن نوزدهم گسترش و پیشرفت داشته و آثار نسبتا درخور توجهی هم پدید آمده است،باید اذعان کنیم که از دورهء اورنگ زیب(1168-1118 ق)آخرین پادشاه مقتدر تیموریان شبهقاره -کسی که برای نخستین بار در تاریخ چند هزار سالهء هند،سرزمین وسیع هند را زیر پرچم واحدی درآورد-وضعیت زبان فارسی دگرگون شد؛با اینکه وی فردی متعصب و پایبند آیین و سنت بود و به دستور او دایرة المعارف فقه حنفی-فتاوی عالمگیری- تدوین شد،آموزش قرآن و حدیث در عصر او رواج یافت،سمت ملک الشعرایی (1).
5-نتیجهگیری در بررسی زبان فارسی و تاریخ ادبیات و فرهنگ فارسی در شبهقاره این حقیقت روشن میشود که حداقل در زمینههای تذکرهنویسی،انشا نویسی،تاریخ نویسی، فرهنگنویسی،دستور نویسی،و تألیف و تدوین کتابهای عرفانی و برخی مسائل دینی،آثار تألیف شده حتی در موضوع ترجمهء آثار،بهویژه از سنسکریت،آثار مهمی توسط ایرانیان مهاجر به هند یا خود هندیان و دیگران به فارسی برگردانده شده که بر غنای زبان و فرهنگ مشترک دو کشور بهویژه ایران افزوده است."